بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «؟نسرینا» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

برای آغوشی که تمام وطنم بود ..به کجا لشکر بکشم ؟"نسرینا رضایی"

  • یک: جداشد از من آن محبت قدیم و رفت به خاطره ... به حالت بخار قطره ی باران پشت شیشه بود ...عشق تو ... دو: هرچه شمس هست به یک مولوی نمی رسد ... درعشق خدای قویترین شاعر کائنات می شود ... سه: بیرونم کن از دلت و بیندازم کنار موزه ها ... بگذار هنر مندان شهر بدانند که دستاورد عشق ما ...چه بوده است ... چهار: گلوله سینه را پاره کرد و هیچ هم نشد ... جز اینکه به آمار خواستگاران مرده ی تو یکی اضافه کردند ... پنج: سلام ای واژه ی بیداری سحر ... ای آن مرحله ای صبح که هیچ گاه ندیدمت!!! شش: مزار شش گوشه ات را به خواب دیدم ولی ... ازآن چه دربیداری دیده ام درحیرتم هنوز ... هفت: موی نازک تو پیچ خورد روی شان,برای,آغوشی,تمام,وطنم,لشکر,بکشم,؟نسرینا,رضایی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها