یک: درنوردیده ام هزار سال ماه تو را ... به یک شب خندیدی و "شمس"بر آمدی... دو: تو را بین بازوانم گرفته بودم "مثل نفس" "نفس گرفت"ولی بازوان من تورا رها نکرد ... سه: عشق را توی سفره بین ما تقسیم می کردند ... شکم گنده ها کمتر خوردند ..."مرغ "خوشمزه تر ب,آسمانسرنوشتم,دیوانگی ...ادامه مطلب