یک: درتنگنای آغوش تو مردم! ای آه ...از تنگی قبر ...که آغوش تو نیست... دو: درخت افتاد و مرد! وهزار پرنده بی خانه شدند ... هیزم فروش !تبرش را فروخت و... با پول بیمه !هزار خانه ی پرنده ساخت ! سه: میان دریاچه های نمک ...می سوزم از بی ابی! من آن ماهی دریاچه ی شیرین بودم !... که در کام ماهی خوار داشتم می پریدم ... افتادم!!! چهار: مرا دربیاور از توی قوطی شانست! هزار تک تومنی ومن!یا چند میلیارد و یا هزار تومن! پنج: بس نبود که می خواستی با بولدزر خراب کنی؟ کلنگ هم نتوانستی بلند کنی!!! شش: مزار شش گوشه ات جای خاک پرستان نیست! که صدهزار شهید هنگام زندگی دست تورا بوسیدند... ببخشید نوشته بودم پاکشد هفت: التماسم نکن که بمانی و من نگه دارمت... با این عشق جز سرای سالمندان جایی دگر نخوای رفت ... هشت: تروم,بدزدیمههههه ...ادامه مطلب