یک: سوی چشمم رفته بود از غم ...گفتند پیر شدی ... یاغم و درد پیری است و یا ...پیریی غم است... دو: کلا صدای تو ...خاص بود و جلوه ی جوانی داشت ... می دانستم که هم سن منی !...عاشق صدات شدم ... سه: درمیان مردنم بوی تو آمد ....یاد کردم لحظه ی دیدار ... رفتم با فرشته ی مرگم ...بی خیال درد شدم!!! چهار: لا به لای شاخه های درخت ...مگر گیر نیفتاده ای ...ای ماه ؟ دنبال واژه ی اآزادی ... دست هایم گرفتار "خ,گشته,جهان,دلبری,برگزیده,مپرس ...ادامه مطلب