بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «بهارشهرام» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

برباد رفته را یارب خزان چه بود ...بهار شکفته را ..."تصنیف لاله بهارشهرام ناظری"

  • یک: دردمند بودم و تو درد مرا می فهمیدی... دیدم داروی مرا شکسته ای و می خندی بازکه :درد! دو: سوی لبخند تو ...لبخند ...لبخند ...لبخند ... اه از آن گریه سخت که مقدور نبود سوی تو کردن ..."یارا" سه: می پرستیدمت آن قدر که از جانب خدا خجالت بودم! خجالت من!که با شناختن خدا ... بازهم کفر می ورزیدم از ته قلب!!! چهار: ترکم کن و بفروشم زلیخا باردیگر ... که من از برادران خود آموختم ...نیاز به پول همیشه احتیاج نیست! پنج: وقت صرف کردیم و باهم سوختیم ... دوکبریت خلاف پیر بودیم ...پای منقل! شش: مزار شش گوشه ات حسین(ع)مرا فراخوانده... اگر نباشدم دوپا با دو دست می آیم ...به پای بوس تو ... هفت: روز عاشقان مرده !هیچ روزی نیست ... چون تا زنده ای باید عشق ورزی کنی ..."دانا" هشت: ترومپ جون!تهرونو بفروشیم؟نه ج,بهارشهرام ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها