یک: بال شکسته ام را ...کسی به نوازش ...نگاه هم نمی کند .... مجبورم به پرواز در آسمان تو ... که قهر می کنی با ... هرکه چنین کند!!! دو: دریا میان دست های ساحل خشک می شود ... مثل چشم های آبیت ... میان مرز دوچشم بی احساس... سه: بین من و تو قرار نبود یکی فدای دیگری؟ ایستادن چرا؟وقتی تو فدای دیگری هستی .... چهار: ترس درجسم تو می لرزاند پاهایت ... که "آبروورای عشق است "...من نمی توانم!!! پنج: از درهای,مخاطب,دفاع ...ادامه مطلب
یک: میان کوچه های شهر حتی با آر پی جی خواهم گشت ... چه فرق می کند ؟چه کسی؟... نگاه بد به تو ... برای من ... قابل تحمل نیست !!! دو: می خواهی یک بار دیگر بهار را ببوسی؟ مراقب باش دیر نشود ... ویک سال نگذرد از نبودنت ... سه: موج می اندازی نسیم روی دریا ...ولی ... این زن حساس ...طوفان تورا گم کرد .., ...ادامه مطلب