بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «ذوالفقار» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

لا فتی الا علی ...لاسیف الا ذوالفقار....

  • یک: دوست داشتم کنار تو بمانم یک شب ... چه می دانستم "کنار تو علی (ع)"تاریخ انقضا ...ندارد ... دو: اگر به دویدن است ...ملت بدوند ... ما انتخاب خوب خدائیم درست ازچشمه!!! سه: تاریخ دست به دست پیمبر نمی دهد ... ما خود فشرده ایم دست خویش را به ولایش... چهار: قلبم نمی تپید ...نجف باز تیره بود ... دیدم غنیمت ست که فریادها کشم:یا علی (ع).... پنج: مهدی(ع)...علی (ع)هنوز قدرت زانوان ماست ... درانتظارتیم و ت,لاسیف,ذوالفقار ...ادامه مطلب

  • ذوالفقار حیدری در دست او ...طاعتش میثاق و پیمان من است ...

  • یک: شما فرشته بوده اید ...نه انسان ... که وقتی کارمان به دست شما رسید ..."رقم زدید""انجام شد" دو: دست هایت بوسه می خواستند و من نمی توانستم ... شبی در خواب امدی و من ...شرمنده ی لبهایم ... سه: سوکس فریاد زد:"خدایا هرچه دمپایی ست از میان ببر"!!! فردا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها