بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «رسیدم» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

منتظر مرگ منی ...یه خاطر خواه ندارم ...به ارزوم رسیدم توروبه خدا چه کردم؟"بروزن کبوتری خسته منم "

  • یک: درتنم یک ژن با تو آشمایی دارد..."کشش به تو"... تو مفهوم عشق را نمی فهمی .....چه تاحد "ژنتیک"... دو: قند لب تو ...کامور است ...هرچه می چشمش ... قندم می افتد پایین ..."حنانه "فدای تو ... سه: بارهایم بسته بود و تو لگد می زدی ...به بسته ها ... یکهو یکی شکست ... بلند بلند خندیدی ... مجبور شدم نشانت بدهم ...که هیچ شکستنی باخود نمی بردم ... جز همان قلب شیشه ای که روی اش نام تو بود ... چهار: کوله ا,منتظر,خاطر,خواه,ندارم,ارزوم,رسیدم,توروبه,کردم؟بروزن,کبوتری,خسته ...ادامه مطلب

  • می ترسیدم که گم شوم درره تو ...اکنون نشوم گم که ...نشانم کردی !!!

  • یک: گرسنگی کشیدم و عشق از یادم رفت ..."تو راست می گفتی " ولی تمام گرسنگان شهر ...زودتر از من ازدواج می کردند !!! دو: من زودتر از بهار رسیدم به دست تو ... ان قدر مچاله بودم که وقت خواندن من ... باران اشک تو ...سرازیر شد ... سه: روز ی رسید که مردن برای تو ...مد شد ... امدم که بمیرم ...دیدم سادگی نکنم, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها