یک: جداشد از من آن محبت قدیم و رفت به خاطره ... به حالت بخار قطره ی باران پشت شیشه بود ...عشق تو ... دو: هرچه شمس هست به یک مولوی نمی رسد ... درعشق خدای قویترین شاعر کائنات می شود ... سه: بیرونم کن از دلت و بیندازم کنار موزه ها ... بگذار هنر مندان شهر بدانند که دستاورد عشق ما ...چه بوده است ... چهار: گلوله سینه را پاره کرد و هیچ هم نشد ... جز اینکه به آمار خواستگاران مرده ی تو یکی اضافه کردند ... پنج: سلام ای واژه ی بیداری سحر ... ای آن مرحله ای صبح که هیچ گاه ندیدمت!!! شش: مزار شش گوشه ات را به خواب دیدم ولی ... ازآن چه دربیداری دیده ام درحیرتم هنوز ... هفت: موی نازک تو پیچ خورد روی شان,برای,آغوشی,تمام,وطنم,لشکر,بکشم,؟نسرینا,رضایی ...ادامه مطلب