بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «رهاکن» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

دیگر مرا رهاکن ...نمانده جانی ...مرا رها کن!!!

  • یک: غریبم و درسرزمین تو ...غریب نوازی رسم نیست ... باید بروم اشنا شوم ...با زبان غریبان ...سرزمین تو ... دو: روی ابروهای تو ...حساب باز کرده بودم ... تمام پس اندازم خرج قلب شد!!! سه: چشمهایت خمار بود و فکر می کردم که مستی ... من بی تجربه بودم!مستی ت, ...ادامه مطلب

  • روسربنه به بالین...تنها مرا رهاکن ...ترک من خراب خراب خراب خراب...شب گرد مبتلا کن !!!

  • یک: بیگانه شدیم ازهم و کنارهمیم ... تو خراب شدی رادیو!!!ومن ...گوش ندارم!!! دو: شهر می دانست ارزش مادر شوهر!!! آن وقت عروس ما چه گفت:؟گفت:خاکبرسرم! سه: بوی توت فرنگی از پیراهن تو ...نمی رفت... و  شوینده ها درمبارزه هیچ بودند ... تب کرده بودم ... آن که برخلاف من توت فرنگی دوست داشت که بود؟!!! چهار: روی دندانت نگین گذاشته ای ...مثل گوشه ی چشمت ... رکاب عشق من!یعنی منم ...نگین توام ؟!!! پنج: صورتک,روسربنه,بالینتنها,رهاکن,خراب,خراب,خراب,خرابشب,مبتلا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها