بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «سکوت» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

سکوت ...سکوت ...ناگهان برگی افتاد ..."عباس حسین نژاد "

  • یک: درکمین پرنده ای بودم که نامش صدای تو بود ... گوشم شکار کرد "صدای داوود " را و فراموشم شدی ... دو: لباس صورتیت مردانگی ات را زیر سئوال نمی برد ... ولی نگاه تو به موضوع وفاداری چرا!!! سه: تنم را بسوزان و گریه کن .... ای ضعیف ...خاکستر من هم روی دست تو ...سنگین است ... چهار: تن پوش سیاه چشم تو را روز عروسی ... سبز کرده بود ...ارایشگر بی هنر سرکوچه!!! پنج: بیدمجنون خواب نداشت و نمی خوابید ... از ترس اینکه بخوابد و مجنون ... برای تکیه گاه ... یک تن جاندار را ... روی زمین پیدا نکند !!! شش: مزار شش گوشه ات پناه من بود و غیر تو کجا ... از قتل بدی های خود بگریزم یا حسین(ع)... هفت: جامعه شناسا,سکوت,سکوت,ناگهان,برگی,افتاد,عباس,حسین,نژاد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها