بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «عشقوبگیرش» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

عشق من :بیا برگه عشقو...بگیرش ازم امضاکن !...اسمتم بنویس...

  • یک: روی دستم مانده ای ...ای عشق !نمی دانم چه کنم باتو؟ قلب دیگر نیست. با این همه عشق ... با نفرت قبلی چه کنم؟.....!!! دو: اگر بسوزانی مرا ...اگر که خاکستر کنی ... نسیم خواهدم برد مرا ... سوی آن یار که با احترام ... دفنم کند!!! سه: نمی فهمی که هزاران بار مردن یعنی چه؟!!! چون هربار که مرگ ...سوی تو آمد ...پیش افتادم! چهار: خرافات است که عشق ننگ می اورد؟! برای ما که آمد .... تمام شهر انگشت حیرت به دهان! که یارب برسرمان نیار ! طاقتش نیست!!! پنج: بردی چشم مرا تا آسمان که ببینم پرنده ای ... آه ای از آن پرنده ای که در آغوش آسمان ...پریده است !!! شش: مزار شش گوشه ات جای نفس نگذاشت و من هم نمی کشم ! نزد حسین(ع)کیست که یادش بماند که ...نفسی هست! هفت: جرمم بیرون کشیدن حروف است از قلب خودم... صدبار خدای شکر که این قلب از آن تو ...نیست!!! هشت: ترومپ جون!بگذار بگذریم از بی وفائیت ... رئیس هم شدی ولی ادم چه سود!نمی شوی!!! نه: ننه خاور: 60 تا بچه رو به فرزندی گرفتم. مامان بنز: تا آخر عمر؟ پراید: مامان منم کمکش می کنم... مامان بنز: پس کاررو خدا بیامرزه! بابا بیوک: سوزوکی و سوزوکی و سوزوکی تا آخر عمر همونجا می مونن ...پراید کمکه ! ده: رهبرم ... صفا و عشق شما بین ما زبانزداست ... سال هاست که ما با شما به عشق و صفا زبانزدیم ... یازده: به طبق عادت رفتیم سینما و فیلم اینه بغل رو دیدیم ... داشتم ,عشقوبگیرش ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها