بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «فدای» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

به فدای کبوترانی که ...دست در دست آسمان دادند ...

  • یک: دیگر باعث دوری من از خودت نمی شوی ... نیم مرده ام!... چه زود مرا ببینی ...ای روح سرگشته میان دست هایت ... دو: نور بالا شهر با نور پائین شهر فرق دارد ... درکوچه های پائین شهر مادرها نگرانند ... که پسرهای همسایه درتاریکی کوچه ها ...راه خانه را گم کنند ... چراغ های همسایه ها تا صبح روشن است ... سه: چشمم درد دارد و برای تو چه مهم است ... عینک "ری بن "ام را در نیاورم ازچشم چه بهتر!!! چهار: بغض توی گلویم شور می زند و تو می خندی ... برای شوخ چشمی مثل تو ... نمک خوردن طبیعی ست ... پنج: بوی تن تورا توی مترو می شنوم ... ولابه لای مردم می دوانم چشمم ... روی کوله ات یک گل است ... خودت هستی ... بها,فدای,کبوترانی,آسمان,دادند ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها