یک: چرخیدن آسیاب چشم تو ... له می کند ...آن قلب سیاهم ...که به عشق تو راضی نیست!!! دو: برق از آسمان چشم تو گذشت ... یک لحظه نور شد ... ومن درکل سیاهی های چشم تو ... یک ریشه خون دیدم !!! سه: درغمت شریکم بدان ای یوسف کنعانی ... که به خاطر یک هوس آنی ... چندین سال بی پدر گذشت !!! چهار: بوی خون پیچیده بود در خانه ... ریخته بودی خون خروس جنگی مان ...تا خوش یمن بیائیم ... پنج: کاش موی تورا از ریشه می,قربونت,سبیلمم,قیافه ...ادامه مطلب