بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «مورچه» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

واله و شیدای تو ...نگو نمی گی مورچه خوار!!!

  • یک: درهای خانه ی عشق همیشه باز بود ... من درون آن خانه "حاتم طائی "بودم!!! دو: جوان نمرده ام و دنیا به کام من بوده است ... چه عشق و حالی به عشق عشق تو بودن ... سه: بیرونم کرده ای از کشور خانه ام مرا ... می گردم و هرشب باز پشت در خانه ی توام!!! چهار: لیاقت کتاب من نام تو نبود؟... بردی به آبرو سخن من ...به سمت دیگری... پنج: هزار بارزبان  شعر شود ...تو بازهم "امیر "من ... درکوچه های واقعی زندگی م,واله,شیدای,مورچه,خوار ...ادامه مطلب

  • ازمورچه به مورچه خوار:بیا یه دونه ام ببوسمت!!!

  • یک:خیال بد کردی و من ضعیف را کشتی... به خدای اعتقادی نداشتی وگرنه....می فهمیدی بعد من چرا...خودت مردی!!! دو: دوکلاس بیشترسوادندارم...ولی دنبال ستاره هام... باذره بین به اسمان نگاه کردم ودیدم:... ماه"متاسفانه"!شبیه توست! سه: خراب کردم سرزمین عشق راو دیگر... کجابخوابم!!!که مادرزنم نفرین نکند!!! چهار: , ...ادامه مطلب

  • ازطرف مورچه خوار:مورچه دیگه چه معذرتی !!!

  • یک: درمان نکرده می روی و ...دروغت معلوم است ... دست شفا نداری ...من به معجزه ی تو ایمان اوردم ...بهار !!! دو: سر به زیر می رفتی و گفتیم عشق یعنی همین ... نگو که مادر ت نوصیه کرده بود:درچاه نیفتی !!! سه: دست هایم را به شاخه های نارنج پیوند زدند ... و عاقبت "او"عاشق دست های من شد ... با اینکه هیچ ش, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها