بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «نازنینم» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

نازنینم ...رنجش از دیوانگی هایم خطاست ...

  • یک: درتب تو بودم ...که رویایت گریخت !... سوختن اندازه دارد...زندگی وا می دهد !!! دو: مرحم درد من کهنه ...نو شدن بود و تو ...تو هم داشتی ... من سرا پا زرق و برق باشم ...که دردستان پیرتو ...بدرخشم ...اری!!!! سه: یاد آن لحظه به خیر که یک بوسه فرستادی و من ...درجمع ... آن قدر جوان بودم که پنداشتم برای من است !!! چهار: کلاس اولم و دکترا گرفته ام ...از بس که می نویسمت: ای ماه جوان بودی و من بیسواد ..,نازنینم,دیوانگی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها