بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «نورو» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

پراید می رفت به سرعت نورو من درحسرت یک لحضه نشستن کناراو...

  • یک: روی باران می شد حساب کرد وقتی هوا سالم بود ... اکنون باران می رود ترکیه ...دیگر چه هوای سالمی !!! دو: آن هلو که دوس داشتم ...توی حلقت گیر کرد ... تا تو باشی قلدرانه توی ظرف میوه ی من ...دست نبری!!! سه: توی کافه تلویزیون روشن بود ... وخبرها زیر نویس می شد ... من هنوز داشتم با صدای خانم ادل چای می خوردم ... وپاهایم را با تیک عصبی ...تنها می گذاشتم ... که تو با یک روز نامه ی عصر آمدی ... رفتی روبروی آینه ... که صفحه ی اول را قورت دادم : " مردی با کلاه آبی و شلوار طوسی و یک کیف پول ...سال هاست که ...گم شده..."!!! چهار: درکشوهای میز دفتر من ... عکس تو قاب نیست ...عزیزدلم... دست می اندازم و ,پراید,سرعت,نورو,درحسرت,لحضه,نشستن,کناراو ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها