یک: ازحال من مپرس که من خراب حال توام ... مثل ویرانه های بیستون ...آبادم ...ولی برای گردشگران خوشحال! دو: رفته بودم بخرم باز تورا از بازار ... دیدم که تورفتی ...باز بی من...هیهات! سه: میان پرسش های عمیق چشمان تو ... گناهکاری ست که ... نمی تواند پاسخ,اجتماعی,دانشجوان,میشه؟ما,دووازده,دانشجوئیم ...ادامه مطلب
یک: دستت روی سرمن بود به رسم مهربانی ... این سایه را گرفتی ...چون سایه قحط می شد ؟!!! دو : بیرون کردی از دلت مرا با صندوق ... گفتی که رای می دهی به من که دگر "با همه "باشم !!! سه: بوی تولد تو ... بوی یاس بود ... از درو دیوار متولد شدی ... ورنگ تویاسی بود ... چهار: قند دردلم اب می شد که کاندید تهرا, ...ادامه مطلب