بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «افتاد» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

قلبم افتاد توی استکان چای!نکرده بودی شال خودرا زیر ابرویت!!!

  • یک: کبود شد چشم من و هر کس دید گفت:تو زده ای!!! تشخیص عالم از من بهتر بود ...می دانستند می زنی! دو: می رقصیدم به شکل "لا"و دنیا به غیر تو هیچ بود ... در مرکز زمین دور می گشتم و غیر تو برایم هیچ بود ... سه: کندم آن لبخند دندان را از صورت خود ... تازه فهمیده ام که باید اخم می کردم ...کناردست تو ... چهار: وزمین به خشم آمد و آب ها خروشان شد ... چراکه ما فراموش می کنیم که باید روی زمین دست همدیگررا بگیریم ! خوب است که ازبین رفتن جاذبه !جزو ذاب هایمان نیست ... پنج: اگر به غصه رسیدیم رابطه ی ما هزار مشکل داشت ... بلد نمی شدیم بشینیم "مثل لیلی و مجنون"روی نیمکت عشق! شش: مزار شش گوشه ات مرا غرق کرد در بدنم... آن قدرکه بی سر می رفتم در کوچه های کربلای تو ... هفت: انشا نوشته ام که تویی عشق من ولی ...هیچ کس راه نمی دهد دیگر ... مرا به قلب خودش ...وای من چرا؟ هشت: ترومپ! زدم به خال و تو گفتی که مارا جمع خواهی کرد! لطفا زودتر باشی!که من در حسرت اینم! نه: مامان بنز: من دیگه آلمان نمی رم!پژو بیا باهم دوباره زندگی کنیم! باباپژو: چی؟چطور شد که نظرت برگشت!داشتی منو قورت میدادی! مامان بنز: پزو می دونی که حق داشتم و دارم!نذار راز زندگی مون فاش بشه! باباپژو: جهنم!بذار بشه!تو مواظب خودت باش! ببین پژو: تو می خاستی وام ازدواج بگیری یه خونه توایران بخری!منم می خاستم جیگر شوهر اولم ماکو بسوزونم!اومدی گف, ...ادامه مطلب

  • راهم افتاد..وتا کجا دیدی؟غیرت الله من ...مرادیدی؟

  • یک: بوسه ای بر ضریح تو ...یادگار پدر بود ... امدم با پای پیاده که بگیرم از ضریح تو.. دو: خنده بر لب ...تو شهیدی و تاریخ گواه است ... از آن که صدای دو لبت ...جان به لب آورد ... سه: در شهر دنبال تو نمی گردم ...نیستی ... و قطارها چه بی رحمانه از روی ری,افتادوتا,دیدی؟غیرت,مرادیدی؟ ...ادامه مطلب

  • سکوت ...سکوت ...ناگهان برگی افتاد ..."عباس حسین نژاد "

  • یک: درکمین پرنده ای بودم که نامش صدای تو بود ... گوشم شکار کرد "صدای داوود " را و فراموشم شدی ... دو: لباس صورتیت مردانگی ات را زیر سئوال نمی برد ... ولی نگاه تو به موضوع وفاداری چرا!!! سه: تنم را بسوزان و گریه کن .... ای ضعیف ...خاکستر من هم روی دست تو ...سنگین است ... چهار: تن پوش سیاه چشم تو را روز عروسی ... سبز کرده بود ...ارایشگر بی هنر سرکوچه!!! پنج: بیدمجنون خواب نداشت و نمی خوابید ... از ترس اینکه بخوابد و مجنون ... برای تکیه گاه ... یک تن جاندار را ... روی زمین پیدا نکند !!! شش: مزار شش گوشه ات پناه من بود و غیر تو کجا ... از قتل بدی های خود بگریزم یا حسین(ع)... هفت: جامعه شناسا,سکوت,سکوت,ناگهان,برگی,افتاد,عباس,حسین,نژاد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها