بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «بکشم» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

می خواهم تورابکشم اما چاقورا درسینه ی خود فرو می کنم ...تو کشته خواهی شد یا من؟

  • یک: درک مرگ تو برای من سخت نیست ... کشته اند ! چون خون خدای دررگ های تو ...جاری بود... دو: فریب می خوری در معامله ...ای خلیفه!... ما عهد بسته ایم با خدای و ...تو عهد می بندی با دینار... سه: هراس می افکنی در چشم های کودکان ... پدرآموخته ...کوچه های خالی از چشم های هراس انگیزشان بهتراست .... چهار: موفق و پیروز از جنگ نیامدی بیرون ....؟ ولی چرا هنوز دست هایت از ترس می لرزند؟... انگار چشم های ابوال,تورابکشم ...ادامه مطلب

  • برای آغوشی که تمام وطنم بود ..به کجا لشکر بکشم ؟"نسرینا رضایی"

  • یک: جداشد از من آن محبت قدیم و رفت به خاطره ... به حالت بخار قطره ی باران پشت شیشه بود ...عشق تو ... دو: هرچه شمس هست به یک مولوی نمی رسد ... درعشق خدای قویترین شاعر کائنات می شود ... سه: بیرونم کن از دلت و بیندازم کنار موزه ها ... بگذار هنر مندان شهر بدانند که دستاورد عشق ما ...چه بوده است ... چهار: گلوله سینه را پاره کرد و هیچ هم نشد ... جز اینکه به آمار خواستگاران مرده ی تو یکی اضافه کردند ... پنج: سلام ای واژه ی بیداری سحر ... ای آن مرحله ای صبح که هیچ گاه ندیدمت!!! شش: مزار شش گوشه ات را به خواب دیدم ولی ... ازآن چه دربیداری دیده ام درحیرتم هنوز ... هفت: موی نازک تو پیچ خورد روی شان,برای,آغوشی,تمام,وطنم,لشکر,بکشم,؟نسرینا,رضایی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها