بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «تاریک» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

السلام ای شمس! محتاج نگاهی مانده‌ایم ...در شب تاریک و مرداب سیاهی مانده‌ایم

  • یک : فراز عشق من آن گنبد طلاست رضا ! که کبوتر شوم میان دودوست ... بنوشم آسمان ! دو : می روم رو به روی سرزمین عشق ... دلم نیست ! گم شده ... با سر هوای عشق ، می کشدم می کشدم سوی عشق ... سه : ریاکار بودم, ...ادامه مطلب

  • به دیدارم بیا هرشب ...دراین تنهایی تنها و تاریک ...خدا مانند!..........................دلم تنگ است !

  • یک: چاقوی ضامن دار رفت باز میان قلب من ... ضامن شدی رضا(ع)رضا(ع)...من بازگشتم از دو مرگ !!! "برای امیر" دو: باز گردم به عقب باز تورا می بینم!  دسته گلی آمده ای سوی من و می خندی.... سه: فرصت داشتی...برای رفتن ... چمدان هایت را انداختی...داخل سطل زبال,ماننددلم ...ادامه مطلب

  • آخرسال با کتاب های درسی خود چه کنیم؟یا جنگل های تاریک تالش!!!

  • یک: میان سوگند های تو ...جان من نبود ... هزار خدای یادت آمد و ...آن میان ...من یکی نبوده ام !!! دو: شکر آن خدای را که مرا دستمال تو ...نکرده است ...نمی کند ... جان من از بینی تا قلب یک مرد ...حداقل چند وجب؟!!! سه: سال ها گذشت تا بفهمیم تو کیستی؟ امیر  بارها گذشته ای وقتی من ...رفته ام!!! چهار: کنار خیابان"هم"مرده ام! و  باز زنده! آن جا که ...میدانستم تو ...هرگز خبردار نمی شوی ... پنج: بعداز پدر,آخرسال,کنیم؟یا,تاریک ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها