السلام ای شمس! محتاج نگاهی مانده‌ایم ...در شب تاریک و مرداب سیاهی مانده‌ایم

ساخت وبلاگ

یک :

فراز عشق من آن گنبد طلاست رضا !

که کبوتر شوم میان دودوست ... بنوشم آسمان !

دو :

می روم رو به روی سرزمین عشق ...

دلم نیست ! گم شده ...

با سر هوای عشق ، می کشدم می کشدم سوی عشق ...

سه :

ریاکار بودم با عشق تو حسین (ع) !

رضا رضا توی دلم بود و عاشقت بودم ...

 

 

چهار :

مرا چون آهوی قدیمی داستان های گذشته ...

رها مکن !

بگیرم از دل دریای مهرت ، رضا رضا !

پنج :

اگر خدای بخواهد میرسم به خدمتتان

جناب رضا (ع) من غلام و کوچک تان ...

شش :

مزار شش گوشه ات را رها نمیکنم ولی ...

رضای دوست که شهدا ، صدا می کندم ...

هفت :

ریز و درشت دلم را ریخته ام مقابل تو ...

آقا ! به چه درد شما میخورد این دل سیاه

که پر از داستان های کبود است ، چند ؟ ...

میروم برای فروش تا کربلا ، میخرندم ...

حال می آیم و می آیم مشهد که بخرندم ...

میخری ؟...

مثل حسین (ع) که عمر هاست میشوند ؟ قربانت بروم ...

آمده ام که بشنوی ام و اسیرم کنی و قبول شوم ...

قبولم میکنی ؟...

...............

میخوام مثل همیشه برنده عشق شما ، برگردم ...

که حاجت من ، همین که بشنویم ، که قبول کنیم که ببوسمت که بگویم :

آمده ام ای شاه ، پناهم بده ...

که حاجت من ، بزرگ یا کوچک ، در نگاه شما ، مختصر نیست ؟

دست های لرزان من که مینوشدتان ،

مثل جگر تشنه کبوتران حرم ...

درک وسعتی ست که هر که بفهمد ، رها نمیکند شما را ...

خدایا ، من کی ام ؟

کاش گوشه ای از رضا باشم ...

کاش ...

ادامه عشق رضا باشم به تو !

کاش من که بوی حسین هم میدهم ، از تمام دنیای عشق های کاذب ،

فارغ التحصیل شوم و توی همین دانشکاه ها همیشه دانشجو بمانم

...

...خدایا !من رسوا شوم شاید ... شاید درزندگی آبروی خودرا ببرم ...از بس که بیایم و در آل علی

(ع)رضاو حسین ات را بزنم وبنشینم و درد دل کنم و قربان صدقه ی اولادشان بروم که نادانان بخندند که تاریخ و گذشته ...بگذار...

ندارند مثل من ...عشق شاهزاده ی معصوم و روح آزاد گشاده دست که من دارم ...

می ایم و در عشق غرق می کنم خودرا!تا از دنیای کثیفی که امروز هست ...بشویم تن خویش را و پاک مثل عاشقان واقعی دنیا .... سختی هارا ادامه دهم ...

...

 

هشت:

ترومپ!

می گذرد روز های سخت ...

بار دگر روزهای چون شکر اید ...

 

نه:

مامان بنز:

کارت بنزین تاکسی خونه ی ما جامونده پراید می ری خونه شون بهش بدی؟

پراید:

نه!

باباپژو:

ببین پزو!زانوی غم به بغل بگیری فایده نداره که ... اون خانم فرانسوی نبود تورو هم برای سریداری نمی خواست ...فردا می رفتی فرانسه دل و جیگرت رو در می آوردن می فروختن ...ما چیکار می کردیم؟

پراید:

پدر دل و جیگر من بدرد کی می خوره؟

بوگاتی:

پس منو و لامبورگینی و پورشه چی؟تو به هر قیمتی می خوای تابعیت فرانسه رو بگیری چی بشه؟بیا یه هفته بریم خونه مون دوبی !!!

ناگهان لامبورگینی و پورشه:

ما نمی آئیم ...!از وقتی ورود بانوان به ورزشگاه ازادی ممکن شده می خواهیم تو همین مملکت با مامانمون بریم استادیوم ازادی!

پراید:

چی؟!

 

 

ده:

رهبرم ...

رضای آل علی (ع)فروغ کشور ماست ...

می درخشیم و عاشقیم ورضا رضا قلبمان ...

 

 

یازده:

 

توی بعضی از نقاط کشورمون میلیاردها میلیارد تومن برای ساخت منازل مسکونی و شهرک ها وویلاها ی بسیار زیبا با قیمت بالا ساخته شده ...کاش قانونی بود که قبل از ساخت چنین اماکنی مبلغی از طرف دولت به منظور ساخت مکتن های رفاهی از جمله بیمارستان از افرادی که با تمکن مالی این اماکن رومی سازند دریافت می شد و حداقل درهریک یا چند میلیون نفر ساکن مرفه یک بیمارستان مجهز ساخته می شد ...

روزانه چندین نفر حتی افراد متمکن ساکن ...متاسفانه بدلیل امکانات درچنین مراکزی از دنیا می روند که نتیجه ی بی اهمیتی مسائل درمانی درمراکز حتی گاها پر سود کشور و مرفه می باشد ...

 

دوازده:

توی فضا نشسته بودیم یهو دیدیم ای وای خبر اومده که روی زمین چند تا داینا سور بزرگ دیده شده !ما باور نداتشم که واقعیت داشته باشه که بلافاصله فامیل از فاصله ی یه متری از ون عکس و فیلم برامون فرستادن که خوش بختانه مشخص شد از کنار حیاط بهجت خانم جون اینها گذشتن و کارخاصی نکردن ... کلا گیاه خوار بودن و الان درپارک شهر فامیل بلیط می فروشن و نمایششون می دن ...

جل الخالق !

سیزده:

قربون خدا برم ... همین که ما خواستیم یه تور اروپا ببگیریم یه چن روز ی جهت استراحت بریم خارج!خارج گم شد ... ای خداجون !پیداش کن !هزینه ها داره بالا می ره ....فردا من ... منو ببین ...من!تو این مملکت خارج نرفته باشم چیکارکنم؟چی بگم؟چه جوری جواب ملت رو بدم؟!

چهارده:

ببخشید که چن روز گذشته خیلی مشغله داشتم و نتوستم برای وفات اماحسن مجتبی  و پیامبر اکرم چیزی بنویسم ...

 

بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 190 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:26