یک: بی کوه تو ... پشتم را به دریا گرم می کنم ... که اگر نخواستم خاطره هایم ... بشوید و ببرد! دو: مرگ حق من بود ... چون درمیانه ی زبانم آتشکده ای بود ... که سبزی سرم را ... مدیونش نباشم!!!! سه: خوردند, ...ادامه مطلب
یک: سوی چشمم رفته بود از غم ...گفتند پیر شدی ... یاغم و درد پیری است و یا ...پیریی غم است... دو: کلا صدای تو ...خاص بود و جلوه ی جوانی داشت ... می دانستم که هم سن منی !...عاشق صدات شدم ... سه: درمیان مردنم بوی تو آمد ....یاد کردم لحظه ی دیدار ... رفتم با فرشته ی مرگم ...بی خیال درد شدم!!! چهار: لا به لای شاخه های درخت ...مگر گیر نیفتاده ای ...ای ماه ؟ دنبال واژه ی اآزادی ... دست هایم گرفتار "خ,گشته,جهان,دلبری,برگزیده,مپرس ...ادامه مطلب
یک: برده بودی دلم را به بازار برای خرید ... برعکس فروختیش ...به قدر هزار یوسف مصری ...یک ریال!!! دو: دست از سرم بردار ای عشق ...تو دروغی ... دیگر که نمی داند که گفته ای برمی گردی و هنوز درراهی ... سه: پیام آور عشق ...مهدی (ع)می آید ... به عشق مان عد, ...ادامه مطلب