ما اگر گم گشته‌ی راهیم عیب از جاده نیست ...جاده ها جا می‌گذارند آن که را آماده نیست...

ساخت وبلاگ

یک:

بی کوه تو ... پشتم را به دریا گرم می کنم ...

که اگر نخواستم خاطره هایم ... بشوید و ببرد!

دو:

مرگ حق من بود ...

چون درمیانه ی زبانم آتشکده ای بود  ...

که سبزی سرم را ...

مدیونش نباشم!!!!

سه:

خوردند حوریان بهشتی ...سیب را و به آدمیت من خندیدند ...

من و حوا اجاره نشین زمین خدای باشیم ...چه لذت ها!

چهار:

عده ای بافته اند خیال که مو های من طلائی است ...

    نیست     مویم!

بی موی برده ام دل سیاهشان به خیال!

پنج:

یوسف را می کشند چند بار و پدرش بی خبر است ...

خبر مرگ چند بار و خبر زندگی همان یکبار ...بس!

شش:

مزار شش گوشه ات را من کمینه ...اگر بیابم زود ...

چنان بگیرمش آغوش که رقیه (س) ...را گرفته ام آغوش ...


هفت:

و داشتی همین طور تعریف می کردی که چقدر دوستت دارند !!!

....

اشکالی ندارد که در دنیای تو هر که بوده و هرکه تو می خواسته ای دوستت داشته است ...

آه که از حسودی خواهم مرد ...هربار ...هربار ...هربار ...

...

ولی در انتهای هر بار برای خود تکرار می کنم که لیلی کلا یکبار بیشتر نخواهی مرد!

...

برای موفقیت و جلو رفتن شما البته که دنیائی آدم اطراف شماست ...ولی من باید قدرتمند باشم ...قوی میان تمام ارتباط ها و رابطه هائی که حتی برای شما مهم نیست!اینجا من مهم هستم!من اگر نباشم دنیای شما باید پنچر شود ...من اگر نباشم رابطه های شما باید چیزی کم داشته باشد ...

...

و حسودم حسودم به آن رابطه ها و به روزم!آنقدر که رابطه های شما به من مربوط باشد ...

می خندم که گاه کندن هر رابطه ایی اسان است ولی رابطه ما نه!

....

زیادت دیگر نمی گویم عزیز من!

خلاص نمی شوی!


هشت:
ترومپ!
چه نتدان است دنیا که نمی داند شما کیستی؟
می روید و دنیا تا قرن ها بدهکار است!!!
نه:
مامان بنز:
پراید این بچه هارو انقد سفر خارج می بری اینا دیگه تو ایران وا نمیستن!
پراید:
نه بابا!الان ما اینجتئیم!اینا هرروز دارن به بچه های اینجا پز می دن!
مامان بنز:
وا ؟ چطور؟
پراید:
میگن بابای ما ده یورو برامون خرج کرده ما شاگرد اول مدرسه ی تیز هوشان شدیم!
مامان بنز:
بگو نگن!
پراید:
منم دارم می گم الان 6 تا بچه دارن گریه می کنن که با ما بیان ایران!
مامان بنز:
بهتون بگم ما جا نداریم!
ننه خاور:
بگو بیان! دعوتشون می کنیم!اینجا خونه ی ماست نگهشون می داریم!با ماهی 200 یورو!قبول؟!!!
ده:
رهبرم ...
بصیرت ملت ایران ...بصیرت علوی ست ...
خدای بخشیده این بصریت و ...ایران پایدار ...

یازده:
یکی از خاطرات بچگی ها و چه می دونم قدیم ها البته اگه بشه اسمش رو گذاشت خاطرات " دفترچه ی بسیج اقتصادی" یه...
دفترچه ای که با اون یه چیزی اعلام می کردند و می رفتیم می گرفتیم ...مثل برنج مرغ  و دیگر اقلام ...

یه دفترچه ی سفید با پوششی پلاستیکی البته نه پرس شده ...
یه روزهم ما به تاریخ می پیوندیم و بعد برای بچه های دانشجو می گویند:دفترچه ی بسیج اقتصادی چه بود و چه فایده هائی داشت !!!
دوازده:
رهبرعزیز مان ...دوستتان دارم و انشالله سلامت باشید ...
سیزده:

آب و نان از آن دونان، آسمان از آنِ ما

این قفس سقف نگاه مردم آزاده نیست 

پیش پای دوست افتاد، اما سربلند

پیش پا افتاد، اما پیش پاافتاده نیست 

از وضو با خون دل آن «گونه» گل انداخته

خنده‌ی مستانه‌ی این زخم‌ها از باده نیست 

ساده از این کوچه‌ها، این نام‌ها رد می‌شویم

رد شدن از معبر خون شهیدان ساده نیست!

" ادامه شعر بالا"" تیتر"


بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 233 تاريخ : دوشنبه 10 دی 1397 ساعت: 20:06