عید ی که مرا یاد تو انداخت ...کجا بود؟

ساخت وبلاگ

یک:

خبر تولد تو ...از میان شهاب های اسمانی ...کهکشان ها گذشت ...

زمین تیره نورانی شد ...و خورشید به دل ربایی نشست ...

دو:

می خندیدی و بهار بود و ذلم سبزه می زد ...

ان قدر عشق داشتم که ...جزو تو باشم ...

سه:

پای برهنه سوی تو امدن حالی داشت ...

جوراب جداشد از پای و خار مهمان دار شد ...


چهار:

عباس (س)کنار دست تو ...عاشق شد ...

دیدی خدای چه می خواهد دست و پای ؟!!!گذاشت و رفت ...

پنج:

نداریم منت کشی از ظالم و خدای هرچه داده است هزار شکر ...

تا ظلم خلوتش چنان شود که ...دل مظلوم شاد ...

شش:

مزار شش گوشه ات جای من نبود ...ولی دعوتم کردی ...

سربه زیر امدم ولی زمین هم می گفت :سر افراز باش ...شیعه ی (علی ع)


هفت:

به عشق پدر و فرزندی شک کردن؟...نه؟!!!

علی (ع) هم پدر بود که درس شهادت می داد ...

هشت:

"دریکی از نبردهای صفین امام حسن (ع)را دید که به سرعت به سمت لشکر دشمن درحال پیشروی ست فرمود:

این جوان را نگه دارید ...تا پشت مرا نشکسته که دریغم اید مرگ ...حسن و حسین (علیهماالسلام )را دریابد ...

نکند با مرگ آن ها نسل رسول خدا ازبین برود ...

" مهر پدری ...عشق به فرزند ...و نزدیکی خلق و خوی حسنین به پیامبر (ص)...و بیم از حیله دشمن "

خطبه 207 نهج البلاغه ...

نه:

به عباس (ع)نگویید که عاشقش شده ام ...

دیگر صفا نمی دهدم پای پیاده ...تا کربلا رفتن !!!

ده:

امروز جزو بهترین عیدهای شیعیانه و من چون تا فردا بنویسم طول می کشه امشب اسم دو عزیز بزرگوار رو بردم ...

بعضی ها تو سل و تو جه امامان رو قبول ندارن ...چون به روح ازاد وواقعی و قدرتمند و جریان انرزی بخش و آینده نگر شیعه نگاهی سطحی دارن و درکش براشون سخته ...

ولی واقعیتیه که هست ...

بیایید امشب متوسل بشیم به دو بزرگوار شهید و حا جاتمون رو بگیریم ...

در ضمن امشب رو به خانواده های عزیز شهدا و هم چنین جانباز که معصومانه در جامعه ی ما زندگی می کنن ...تبریک می گم ...

امیدوارم درحق مردم دعا کنن که ما عاقبت به خیر شیم ...چون دعای نیکان در نزد خدا مقبوله ...


..............................................................................................................

5تا بخش هم مثل همیشه می نویسم و ضمیمه می کنم ...."اگه بتونم شادتون کنم"

یک:

دستم پرا زتو بود ...وقتی دعا می کردمت ...

خدای تورا پس می فرستاد و برمی گشتی به سلامت ...

دو:

هزار نگاه سوی تو است ...نگاه من چه قابل تو ...

همین که چشم دارم ...بدنیست بگویم ...خدای را شکر ...

سه:

ترامپ افتاد از صندلی و فیلمش را بریدند ...

ولی یادشان رفت که دوباره بگویند بیا بشین !!!

چهار:

پراید :

مامان مامان عیده با بچه ها می ریم شمال !!!

مامان بنز:

عب نداره یه لیست نوشتم یه سری خرید کن از شمال بیار ....

پراید :مامان تو فقط 500هزار تومن به من دادی برای سه شب بعد اندازه ی 4 میلیون تومن برام لیست نوشتی ؟!!!

مامان بنز:

آها!اینجاست که نگاه تربیتی مادراز پدر متمایز می شه می فهمی که؟!!!




پنج:

باد تو را برد ...رفتی ...گم شدی ...خاطره شدی ...

ولی من هنوز باور دارم ...

که پشت پنجره ایستاده ای ...

تا اشک های مراببینی و یک بوسه با نسیم برایم بفرستی ...

شش:

"زهلم گتمیش "دوست دارم !!!

..............

مخلصیم !!!

بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 240 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 1:22