بیاو ببین اشتیاقم را به خود ...

ساخت وبلاگ

"این پست شامل دو بخش می باشد "

یک:

به دنیا آمدم ایران و خود می دانستم ...که عاشقم ...

یک روز دیدم جان دادم برای تو ...که منتظرت بودم یا امام زمان (ع)...

دو:

بوی عطر یاس روی سجاده ...

نفس به نفس با خدا می آمدم ...درحضور تو ...

سه:

شفا گرفتند هزار بیمار که عاشق عشقت بودند...

کدام عشق چنین نتیجه ای داشت ...یا امام زمان (ع)...


چهار:

گل بوی تو را ندارد ...بزرگان می گویند ...عطر تو ...

عطر مخصوص آل علی (ع)ست ...

که فقط مخصوص تن های سربازان توست ...

پنج:

و چقدر عاشقند آن ها که رو به مرگ ...دنیا را ترک می کنند ...

و انتظارشان آغوش توست ...در سرزمین عشق ایران ...

شش:

مزار شش گوشه ات امروز جشن و شادی فراوان دارد ...

خوشا نواده ای که می آید و دنیا را عوض می کند ...هم چو جدش حسین (ع)


هفت:

سند زده اند بهشت را به نام آن کس که ...

احترام آل علی (ع)را به جان خود دارد ...

هشت:

مگه کسی دنیای دیگه رو باور می کنه؟

تا وقتی که می ره کما و دلش نمی خاد برگرده ...

من مرده بودم و اونقدر خسته بودم که دلم نمی خاست با صدای کسی به این دنیا برگردم ...

صدای مادرم رو می شنیدم ولی می خاستم برگردم یه چی بهش بگم که منوصدا می زنه!!!

نگو تو اون لحظه ها یکی از دوستام به یاد من بوده و داشته منو دعا می کرده بعدا سرجریان دیالیز و ناراحتی های دیگه یکی از دوستان به بچه ها گفته بود برا من 5 بار امن یجیب بخونن ...

همون روز ا حالم خوب شد ...یعنی کلیه ام از مردن دراومد و شروع کرد به کار ...

قرار نیست خدا لباس شیک بپوشه و یه جا بالاتر بشینه و خیلی با افاده حال مارو بگیره ...این دنیا با فیزیکی که داره زمان و گذرش مارو از بین می بره ولی روحمون با داده های اعمالمون یه جایی می ره که  ما بی خبریم شاید روح بعضی ا قادر باشه با فیزیک ما ارتباط برقرار کنه ما چه می دونیم ....

ولی نکته اینجاست که دنیا شگفتی های بسیارداره ...

تازه مردم جمع می شن و رویش سنگ عجیبی رو که شکسته می شه با چشم خودشون می بینن....

این یعنی چی؟یعنی استثنا...یعنی چیزی که نماد ذهنی مارو شکونده ...بگذریم ...دعا کنیم ...

چون خدا خیلی ساده ...تو ی خون ما جریان داره ...

نه:

نبرد می کنم با سیاهی درون خودم یا مهدی (ع)...

که نا امیدی را بکشم ...من درانتظار تو هستم ...

ده:

به یاد یکی از همکلاسی های دوره ی ارشدم ...

ایشون بچه هایی رو که با پدرو مادر شون می رفتن جمکران رو نگه می داشت و عملا یک شب رو تا صب با خانواده اونجا می گذروند ...شبی که زائرا بیشتر بودن ...

خوشا به حال چنین کسانی ...

.......................................................................................................................

یک:

دوستتدارم و تو به شکل ستاره ای ...

دستم به دستت نمی رسد ولی چه نوری بالا سرم داری ...

دو:

سوختم کفن را ...کسی ندانست چطور؟

تا نزد خدای خود ...استحاله شود عشق درون من !!!


سه:

تو ماه بودی و باران رسید و دریا کشت...

من روی ماسه ها ...می کشیدم جسدم را به هوای موج ها ...

چهار:

می خندم و صبح است و تو رفته ای سرکار ...

می دانم تا شب می خندی به داستان های سر کاری من ...


پنج:

پراید :تشریف بیارید داخل خونه رو ببینید ...بله ...این جا آشپزخونه اوپنه ....بله این جا بیست میلیون متری برام تموم شده ...جان؟نه قربان سه میلیارد...

مامان بنز:پسرم !قرص قرمزاتو خوردی؟بس کن الان خونه ای سرکار نیستی ...

بابا پژو:

چی کارش داری؟می خای مثل من کارمند بشه ؟تمرین کن پسرم !!!

شش:

چون اجازه ندارم که نام همکارام رو بیارم به طورکلی به همکارام این عید رو تبریک می گم ...

کلیه همکارانم در منطقه هفده آموزش و پرورش تهران که با عشق دارن زحمت می کشن ...به خصوص جناب آقای حاجی سلطانی ...

به طور صمیمانه هم از همکارای خدمات و سرایدار ان زحمت کش تشکر می کنم به خصوص آقای حیدری ...

دست امام زمان (ع)همراهشون ...

هفت:

مخلصیم ملت 


بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 269 تاريخ : جمعه 22 ارديبهشت 1396 ساعت: 0:37