چوپولادزنگار خورده سپهر...تو گفتی به قیر اندراندود چهر...

ساخت وبلاگ

یک:

درمانده نشسته بودم ...لب جوی تاتو بیایی...

دیدم نیامدی و اشک سرازیر ...

دیگر چه صفایی بی وفای عزیز!

دو:

فی فی را جای من نشانده بودی روی صندلی شاگرد!

گفتم خدارو شکر که جایگاه من"نگاه به یک سگ"دیگر نیست!!!

سه:

شب را رقم زدی باران ....به میلیارد ستاره ...

اماکه عقل من به چشم نیست ...

که دریا شب ها ...فقط یک ماه دارد!!!

چهار:

تنوع مرگ آن قدر زیادست ...مثل تنوع رنگ چشم ها!!!

بطور مثال"چشم یخی دورخاکستری"!مدل مرگ پارسالم بود!!!

پنج:

رفتی و رسیدی به آلاسکا و دانشگاه غیر انتفاعی اش ...

ما اینجا دکترا گرفتیم و آلاسکا خوردیم و"دهاتی"گوش می کردیم!!!

شش:

مزار شش گوشه ات را به عشق امام رضا(ع)...این روزها ...

چه بوسه ها وبغل ها که رد و بدل کردیم ....ما شیعیان شما ...

هفت:

یه دبیر اقتصاد داشتیم به نام خانم کرباسی ...که اگه فوت شدن خدا بیامرزدشون و اگه زنده ان سلامت باشن ...

وقتی می اومد کلاس ما باید می ایستادیم تا دفترشو در می اورد و می نشست تا ما می نشستیم و گرنه دفتر کلاس رو چنان پرت می کرد وچنان دراین کار مهارت داشت که نگو ...

زمان شاه روزنامه نگار مجله سپید و سیاه بود و مدیر دبیرستان پسرانه رهنما در منیریه ...

فکر می کرد ما باید یه جوری تربیت بشیم که اونا نشدن ...بدبختی تمام روزهای هفته به مدت چهارسال اول صبح باهاش کلاس داشتیم بازم بدبختی برا ی یه مدتی پنجره ی کلاسمون باز می شد به مدرسه ی نظام که الان دانشگاه امام علی (ع)هستش و صبح الی الطلوع که دانشجویان داشتن ورزش رزمی می کردن خانم کرباسی ام سرکلاس ما بود ...

مدیون باشم اگه فکرکنید که ما کمترازاونا بدبختی کشیدیم ...

یعنی تمام مدل های اقتصادی مرکاتلیسم ماتریالیسم کمونیسم وهرچه ایسم دیگه ای مثل لیبرالیسم رو مثل بلبل بلد بودیم ...تنبل و زرنگ م نداشتیم اگه داشتیم با افسرای نیروی زمینی مقایسه می شدیم!!!

این بود خاطره ی من البته بدلیل اینکه دی شب خواب مدرسه مون رو دیدم !!!

هشت:

ای ترامپ ما زنده ایم چون عشق مان ولایت ماست ...

پس مردم یو اس چه می کنند وقتی که در میتینگ علیه تو می رقصند!!!

نه:

پراید:

مامان !بدو یه آب هندونه ی خنک بیار!

بابابیوک:

پسرم مشتری می آد کولرتو روشن کن !

دایی رضوانی هیولا:

من شنیدم امسال تو ایران گربه ها از گرما مردن!

عمه مینی بوس:

وا!دایی جان!بدون من می خای بری آمریکا!

مامان بنز:

ببین پراید وقتی می آیی جوخونه کاملا عوض میشه !

بوگاتی:

مامان ولش کن این نخبه است ...خوبه فرار کنیم ایتالیا!

ننه خاور:

حالا چرا ایتالیا ؟مگه دائیش آمریکا نیست؟

تیبا:

نمی خام تو بحثتون شرکت کنم ولی اینا برن ایتالیا دیگه هیچ وقت نمی بینیشون ...می خان برن مافیا!

بابا پژو:

بابا غلط کردم!آدم شید!!!

ده:

رهبرم ...

تعهدی نداشتیم ونداریم ولی عاشق توایم ...

که اموخته ایم ازشما ...

مردانه بایستیم....

 که می شود هر تعهدی را هم شکست ...اگر عاشق نباشی ...

یازده:

چقدر کوله پشتی صبربعضی ا سنگینه...

یه بچه یه ماهه اندازهی خودش یکی ام مثل من اندازه خودم ...ویکی مثل خدا که دیگه نگو ...

دوستون دارم و مخلصتونم ملت ایران

۹۶/۰۵/۱۱ موافقین۰ مخالفین۰

سیده لیلا مددی

بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 236 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1396 ساعت: 19:35