چطور با دوقطب فعالمان کنار بیائیم یا روایت درمانی !!!

ساخت وبلاگ

یک:

دگر برای پروانه ...سوختن مهم نیست ...

یک بار کاملا نرده بود وقت پیلگی ...

حالا که بال دارد ...

دو:

مغرور نباش که دنیا تمی خرد ناز کسی ...

آخرش یک گور گذاشته اند برایمان که ...

بفهمیم که قطر داشته هایمان چیست !!!

سه:

نمی گیری جان کسی را ای فرشته ی مرگ بیهوده ...

بیهوده نیامده بودیم ...حساب و کتاب با فرشته ی دیگری ست !!!

چهار:

یوسف خرید داستان خودش را ده هزار تومان ...

رفت ارشاد شکایت کند ...که زلیخایش کم بود !!!

پنج:

درون کیک شیرینی تولد تو ....شکلات و موز ...

درون چشم من ...اشک تلخ بود ...

توی 90 سالگی دیگر  چطور ...

به امید سال دگر تو زنده نباشم...

شش:

مزار شش گوشه ات را چراغ بسیار است ...

چه فرق برای من که نور دلم از سیاهی چشم توست ...

هفت:

یعنی برا بعضی کارمندا البته ایران و خارجم نداره ...اداره یعنی بهشت یعنی جایی که برات برحسب رده ی شغلی چای و قند و کاپوچینو و کیک و شکلات و ناهار و وای فای مجانی و برق اضافه و کولرگازی فراهمه ...

تازه می تونی با دوستات انقدر حرف بزنی که خدامیدونه ...

برابعضی ا شغل دومم همون جاست مثل فروش املاک و غیره ...

یعنی بعد سی سال که می گن آقا بیا برو طرف نمی تونه ماموریت های داخل و خارج رو فراموش کنه ...

کسی رو می شناختم که دو روز بعد بازنشستگی مرد ...

یعنی اداره نگو بگو هلو!!!

هشت:

ترامپ ای میل ندارم ولی می دانم ...

که می خواهی از طریق ای میل مرا براندازی !!!

نه:

بابا پزو:

پراید پسرم از فردا باید شمی درمانی بشم ...ناراحت نشو ...شاید موهام بریزه ...باید مواظب مامانت باشی ...

پراید:

اه مامان چرا نگفتی بابا داره میمیره ...من آمادگیشو ندارم!پس قشط لیپو ساکشن بوگاتی رو کی میده؟

دایی رضوانی هیولا:

ببین بچه!تو رو می برمت آمریکا دوروزه مثل جت آدم میشی !!!

مامان بنز:

ولش کن داداش !پزو رو ببر پزو گرین کارتم داره!!!

ده:

رهبرم ...

درجهان پیچیده افتخار ایران به حضور شما ...

طوری که حق جویان جهان ...

به سربازان ولایت ایران ...حسادت می کنند ...

یازده:

داشتیم رد می شدیم دیدیم یه کافه ی خیلی قشنگ یه جای ساکت باز شده ...

گفتیم خانوادگی بریم یه قهوه اونجا بخوریم ...یکی مون داشت ماشین رو جابه جا می کرد که ما رفتیم ...من یهو دیدم که انگار کافه آتیش گرفته باشه دوده که هوا می ره ...

بعد یه چیزایی بالای هیجده سال دیدم ...هنوز از جوب اب رد نشده چشم بچه رو گرفتیم و با آخرین سرعت دویدیم سمت ماشین ...

خوبه بزرگ شد و تنها شد خودش بفهمه ...همیشه که ما نیستیم ...

دوازده:

هنوزم این اخلاقو داری ...

تو بازم بازی در می آری ...

یه روز دوسم داری ...

یه روز دوسم نداری ...

......................

ننگ برتو آمار الکسا ...

ننگ می فهمی؟!!!!

13,228,015

آه که هفته پیش شش میلی ون تا کمتر بودی ...

واااااای نمیرم از غصه "قاطی"

۹۶/۰۵/۱۸ موافقین۰ مخالفین۰

سیده لیلا مددی

بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 253 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 21:35