یک:
سوای دل که داده اند به تو ...یا عباس(س)...
دودست ودوپا ...امشب در اختیار خودت...
دو:
کبود صورتی که یاد خدا می کند از راه صورتت...
آن صورتی که با خون وضو می کند ...نه خیانت...
سه:
شب شعر تو است و همه حفظ اند ...عباس علی (ع):
...آه شاید رخ ماه تو درآب افتاده است ...
.......................
بند دوم از خانم فرمانی
چهار:
می گرفتی با دو دست خود ...دست کوچکش را یا حسین(ع)...
خود خودش را کرد پنهان ...تا نگیرد غیرتو ...دست کسی...
پنج:
اعتبار عشق ...درجان دادن است ...
ماکه می ترسیم ...هیچ از عشق توبویی برده ایم؟
شش:
مزار شش گوشه ات نزدیک به عباس علی (ع)ست ...
من ندانستم چطور آمدم پابوس آن یار دلت...
هفت:
وعباس لشکر بود ودست نداشت و پای نداشت و بدنش غرق در خون بود ...
میان شعرها و گفته ها"آب"دلیل نمی شود ...
دلیل علی(ع)بود که مشترکشان می کرد ...دلیل فاطمه (س) بود که امانت سپرده بود ...
تا عباس بازگردد و همان جا نزدیکتر از همه رو به خدا روی سپید ...
هشت:
نمی خواهی نخواه ...چرا آزار کاری ؟!!!
من شناس کس نیستم!!!جزخدا!!!
بی کس پیدا کرده ای ؟!!!
نه:
دقت که می کنم ...باید شهید می شدم ...
ولی خدای دراسامی دست دارد و ...
جای من هنوز زمین است !!!
ده:
رهبرم ...
این شب ها دردخودرا با دل تو تقسیم می کنیم ...
ما عاشق آل علی (ع)شدیم ...
تو می دانی این عشق از کجاست ...
یازده:
عزاداری هاتون قبول حق...
ملت عزیز ایران ...پاینده باشید
برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 229