فریدون مشیری ویا بحث مهم "چطور از کوچه ها در شب های مهتابی بگذریم؟"

یک:

تو قوطی جا گرفتم ...توی کنسرو ...ماهی کولی!!!

تو خودت یه ماهی ازاد ...جان من رودخونه کم نیست؟!!!

دو:

به جای نوشته ام ...پوستم را سوزانده ای زیر نور شمع ...

که ای دانشمند پیر"عشق فهمیدن"درد دارد!!!

سه:

طبق بخشنامه ها ...آئین نامه ها ...ورود متفرقه ممنوع ...

ولی تو ..فرد فرد می آئی ...افرادکه نیستی ...

به نیت عشق می آئی ...کارمند بخش دیگر که نیستی !...

واز همه بالاتر ...با پیتزا می آئی ...کلا بی خیال!!!

پنج:

بیست کوئیت روی چای می خوری !ای ول!

ولی رایونه را دریاب!که به چائی خوردن "حساس است"

شش:

مزار شش گوشه ات را یا حسین(ع)سیه پوش می کنند ...

این عزادارن برای داستان "رقیه(س)"با پای پیاده آمدند...

هفت:

به عزاداری من امده بودی ...سرکوبیدی...

وای من زنده شدم!تا صب رنگت ...به رخسار نبود!!!

هشت:

trump!از جوانی پولداربودن ...خطاست!

درپیری عذاب خرج نکردن درجوانی میکشد "انسان را"!

نه:

پراید:

مامان!قراره من و بوگاتی ماهی سه میلیون تومن هدیه بریزیم حسابتون ...

مامان بنز:

پراید!جون بابات!تازه خوب شدم!نقشه یجدیدت چیه؟

پراید:

هیچی!حالا بیا خوب باش!

ننه خاور:

ساق اول!اوقلوم افرین!

باباپژو:

الان ریختی؟یا می خای بریزی!

پراید:

سرماه !اولین خونه ای روکه ساختیم بفروشیم ...بعد!

بابا بیوک:آهان دبرادر!

ده:

رهبرم ...

کمال گرایی ...برای کشورم ایراد ندارد ...

بعضی خیال می کنند که ما بلد نیستیم ...

"یا علی"

یازده:

باتشکر از خودم ...!!!که باعث شدم تو منو دوس داشته باشی !!!قشنگ بود نه؟آهان ...نه براساس توانائی ها و اشتعدادهای ژنتیک ..."خودم"!

دوازده:

اشک آن پیر پدر درآوردی و می خندی!!!

ای داماد تقلبی که نامت نهاده اند ...سلطان عشق یگانه دخنر سلطان!!!