مینی سریالی به نام ..."لیلی و کمانچه اش در ذهن یوسف"!!!!

ساخت وبلاگ

یک:

ندارم سر ولیکن سری ست درقلبم ...

که عشق تو ندارد سر !از آن سری که درقلب است !

دو:

روی دیوار نوشتم:پژمرد !

ویک مرد که کل خریده بود با خواندش گلش را بوسید ...

وگلش را توی اب و قند زنده نگه داشت و ...

بعد گذاشت لای کتاب "لبخندها"...

وبعد که مرد !باز جای گل خوب بود ...

واین تاثیر یک کلمه است درزندگی بعضی جانداران!

سه:

چرا عشق تو را ادامه می دهم هنوز ...که می دانم ...

که این سلسله ی مر گ اور ...می کشد آخر!


چهار:

بین دستان من و زندگی ماهی حوض!

قرار پریدن نبود!که پرید و بعدش مرد!

پنج:

انار تلخ شد و ندادکام شیرینم ...

که دختران اگر بخواهند ....شیرینی کام را تلخ خواهند کرد !

شش:

مزار شش گوشه ات را کنارقلب خودم جای است ...

دیگر کجا برم که همیشه کنار من باشی ...


هفت:

نبرد میمون کوچک و درخت ...یک روز تمام می شود ...

زمانی که می پرد از بلند ترین شاخه ی درخت و روی درختی دیگر ...

فاتحانه جشن نارگیل می گیرد ...

هشت:

ترومپ ج.ن!بیا تهرون که قلب ما خون است ...

از ندیدن تو نمی ریم یک وقت !درمیان پارتی های ونک!!!!

نه:

پراید:

مامان !من و بوگاتی داریم می ریم ایتالیا!

مامان بنز:

خدا خیرکنه چه خبر ؟

پراید:

یه بچه گرفتیم می خایم بیاریم ایران ...متاسفانه عقب افتاده است ولی خیلی خوشگله!

مامان بنز:

از این جا که پر از مشکله می خاید برید ایتالیا بچه ی عقب افتاده بیارید ایران؟

پراید:

بله!پدرو مادرش رو توی حادثه ی تصادف از دس داده!

مامان بنز:

باشه!حالا چی هست؟دختره پسره !

پراید:

پسره!

مامان بنز:

اونوقت بوگاتی باهاش مسئله نداره ؟

پراید:

نابیناست!

مامان بنز :

خدا به خیر کنه اسمش چیه؟

پراید:

پیکولو جیگریانی "پورشه"!!!

همگی:

چی؟!!!


ده:

رهبرم ...

سوزناک می شود نوای نی از دردهای ما ...

ولی ...

چه شوری ست ندانم که عشق ما دارد !!!


یازده:

یه وقتی هست که گذشتن زمان بعضی چیزا رو به ادم ثابت می کنه!

یادمه تو سرما از بعضی جاها که به بعضی جاها کله ی سحر که می خاستیم بریم دعا و نذر و نیاز می کردیم که یه اتو بوس خالی و خوب که بالاخره اندازهی یه جای پا برا ما داشته باشه ...برسه !

حالا چه جوری می اومد همینطور که می رفتیم و می رسیدیم نذرمون که صلوات بودهم به جا می اوردیم !

حالا چطور الان شکرانه بگیم ؟که ازاین سر شهر تا اون سر شهر نیم ساعته می ریم و از زیر زمین به اتوبوس بالای سرمون می خندیم ..."جل الخالق"!

...............................................

یه وقتی هس که ازاهیت خودمون خبر نداریم !

مثلا می ریم یه محلی بعد رومون به دونفر می خنده!طرف رک می گه اوه !مرده شور !داره میمیره!بعد دهنت رو می بندی با زمیگه :اوه مرده شور خودشو گرفت!که کسی نفهمه به پای ما افتاده!بعد کلا داری از محل مرده شوری خودت می ری !می گه:

جواب ندادیم رفت!خاک تو سر خانواده اش !بعد برمی گردی جوابشو می دی می گی که کلا خنده روییتا سوتفاهم نشه!برمیگرده میگه:آره!همه اونایی که منو می بیننهمینو می گن!

ایول به این جور اعتماد به نفس!اینار باید فرستادبه جنگ دشمن فرضی توی دلو روده!!!

.............................................................

بالخره من کیم ؟مددی یا شرفی؟هرکسی تو کلاس هشت دو بتونه این سئوالو جواب بده دونمره داره !البت اگه جرات کنه بگه اینجارو خونده !!!!


بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 204 تاريخ : دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت: 21:15