با جسد های مکانیکی خود چه کنیم ؟!

ساخت وبلاگ

یک:
بی روح مانده ای چو جسد پشت پنجره ...
باورکن مرگ همین است ...دنبال یک روح بگرد!
دو:
ساعت دیواری امرکرد به بیداری ...
ماهم چنان خوابیدیم !...ساعت خانه است ...اداری نیست!
سه:
سه ریال می ارزید خانه ی پدری !
بابا بزرگمان نکوبید!گذاشت ما بزرگ شویم ...چون مهندسیم!
چهار:
لگد کردی دل مارا ...قدر خود ندانستیم ...
نگو ما لاله ها بودیم !و...پای تو پوتین ها بود!...
پنج:
بعد عشق مرگ است ...چون عشق واقعی به پیری نمی رسد ...
همیشه جوان است!
شش:
بانک ما زن های ایرانی چرا شوهرنباشد ...
هنوزغربی ها بلد نیستند ...کارمی کنند تا صبح!!!
هفت:
بعد از سوزاندن تو ...می روم خواب کنم چشمانم ...
حیف !آن عشق ...در آتشگاه می سوخت ...می گفت که :من پروانم!
هشت:
علی (ع)را معاویه نشناخت !
آن شمر می دانست "بحران دانش علوی "چیست!
نه:
آقای بنز:ما رفتیم ...زنگ نزن !منتظر بمون خودم می آم می برمت آرایشگاه !
خانم پراید:
وا مگه چلاقیم!خاله رنوم داره می آد ...بهترین آرایشگره !
ده:
دزد گرامی !
ال ای دی و یخچال و وسایل خانه مان را قسطی خریدیم ...
چون خواهر وسطی مان شوهر می رفت و می خواستیم داشته باشیم !
لطف کن اگر آمدی این هارا نبر!
طلاهای مامانمان راببر!
با تشکر فرزند کوچک خانواده...
یازده :
یک طنز ازکتاب بگو ما هم بخندیم ...
معلم به سامان گفت: به کلاس سوم خوش آمدی ...دیگر برای خودت مردی شده ای ...
سامان گفت:
خودم می دانم ...هروقت مادرم برایم پوشک می خرد ...با ناراحتی همین را می گوید!



بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 259 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 4:51