آخ جون اخراج شدم از کلاس تو ...و تودیگر نخواهی پرسید دیفرانسیل چیست؟

ساخت وبلاگ
یک:
درتبم آمد هزاران لرزه مثل زلزله ...
که تو ای مرد !مرد لحظه های سوختن هایم "نبودی"!!!
دو:
به چند می فروشی مرا روی دکه های روزنامه!
چطور احساس من ریال است و ولخرجی تو ...دلار دلار!
سه:
درکف خیابان می خوابم ولی درکنار تونه !
اجازه می دهم که اسفالت های تیره هم ...بوی عطر شنل بدهند!

چهار:
لب لیوان شکسته بود و خون لبم پای توست ...
اورده ای مرا به کافه ...تا قتل مرا به عهده نگیری !!!
پنج:
از شاخه ی درختها ...
به دار آویخته ای هزار مرد !
لیلی چه می کنی با داستان مجنون ...
که مرد کویر بود!؟
شش:
مزار شش گوشه ات را بوسیده ام برای نیتی ...
که اگر فاش بگویم دل زهرا (س) با ماست ...

هفت:
درمان مرد گرسنه یک قرص نان بیشتر نیست ...
چند سال است به قرص ماه روی تو ...همان هم نخورده ام !!!
هشت:
ترومپ!
دلم را شکسته ای و از بخت بد صدای آن ...
توی وبلاگ من در آمد و کل جهان ...فهمیدند!
نه:
مامان بنز:
پژو!دیگه تنها شدیم ...پراید که رفت دوبی ...تیباهم که برگشت کانادا!
ننه خاور:
پژو!داره باتو حرف میزنه جوابشو بده!
پژو:
من ام دارم می رم فرانسه پیش پدرو مادر واقعی خودم!
مامان بنز:
نرو ...دیگه ....نرو!
پزو:
یک کم حرص بخور!چرا نخوردی؟دارم می رم آ!
مامان بنز:
خوب برو !انقدر واقعی دروغ گفتی من ننه خاور و بابا بیوک رو مثل مادرو پدر واقعی خودم دوس دارم!
ننه خاور:
جم کنیین!مگه از اول نقشتون این نبودکه پراید و تیبا رو بذارید سرکار تا از شرشون راحت شین؟حتی موقتی !!!

ده:
رهبرم ...
نمی سوزیم که از خاکسترمان به گفته ی فردوسی ...
ققنوس ها بر آمده است ...
از میان شاهنامه...



یازده:
وقتی یه بنائی خراب میشه ...ساکنان اون بنا کجا می رن/به هرحال یه جائی پیدا میشه تا ادامه بدن...این یه قاعده ی کلیه !ازبین رفتن و خراب شدن و نابودی همیشه یه طرف دیگه اش تولده!
............یه جای دیگه یه مکان دیگه و اگه مردم اون بنا و مکان بطور فرضی اسیب دیده هم باشن ...
آسیب رو به بقیه جاها و مکان هائی که هستن منتقل می کنن ...
این مشکل دنیاست ...و متاسفانه قابل حل هم نیست !
استادمون حدود سال 1995 میلادی به بحرانی اشاره کرد به نام کلیدهای تنظیم شده ی بمب های اتمی!!!که همه روی عددد2000بودن گویا اگه ساعت صفر سال دوهزار میشد بطور اتو ماتیک ممکن بود کل جهان بره رو هوا ...
این از بین رفتن شامل پیش بینی نوستر آداموس پیش گوی معروف هم بود!
خلاصه شو بگم سال 2000 ماکه دانشجوهای اون استاد بودیم داشتیم قالب تهی می کردیم !!!
"این رازم مثلا به کسی نگفته بودیم"سال دو هزار که سهله الان سال 2018 هم گذشته و هیچ خبری نیست!
به نظر شما دلیل خاصی نداره؟
این استادای مردم ازار نسلشون انگار دیگه ازبین رفته!!!

دوازده:

امروزه در غرب موضوع فلسفه بیشتر شناخت شناسی ...یعنی شناخت خود شناخت و کیفیت حصول وحد و اندازه و اعتبار و ارزش آن و مسائلی از این قبیل است در صورتی که در فلسفه اسلامی ...شناخت شناسی به این معنی معنا ندارد ...زیرا این فلسفه کلا وجودشناسی است . مسدله علم و معرفت یکی از مسائل فلسفه است .
ملا صدرا با فیلسوفان قبل از خودش از یک جهت موافق است و از جهت دیگر موافق نیست!تمام فلاسفه اعم از فلاسفه مشا و اشراق و متعالیه برای موجود مصداق عینی قائل هستند ...منتهی تفاوت در این است که ملاصدرا و پیروان او معنقد به اصالت ووحدت وجودند و می گویند یک وجود بیش نیست ...ولی با مراتب و شئون مختلف درحالی که حکمای مشا و اشراق چنین سخنی را نمی پذیرند.
حکمای اشراق نگرشی ماهوی نسبت به واقعیت دارند ...یعنی اشیا را ماهیات متکثره می دانند و حکمای مشا معتقدند که آن چه در خارج واقعیت دارد یا واجب است و یا ممکنو از ان جهت که ممکنات زوج ترکیبی از ماهیت ووجودند و ماهیات(مثار کثره اتت)وجودات چیزی جز حقایق متکثره متباینه نیستند.
این معنا تفاوت زیادی با اگزیستانسیالیزم دارد.اگزیستانسیالیزم هنگامی در فلسفه اروپائی ظهور کرد که وجود بدان معنا که درفلسفه سنت توماس ویا حتی لایبینیتس مطرح بود از بین رفته بود ...یعنی کسی جز الهیون مسیحی در کلیساس کاتولیک به وجود به معنای یک واقعیت مطلق خارج از ذهن انسان اعتقاد نداشت .
فلاسفه اروپا مدتها بود که از چنین راهی دور شده بودند ...اگزیستانسیالیزم یعنی اگزیستانس انسان.

برگرفته از کتاب سیر فلسفه در ایران اسلامی نوشته دکتر رضا اکبریان وحید دریا بیگی و دیگران ...سال 87
موسسه تحقیقات و توسعه ی علوم انسانی
بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 242 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 14:26