دریا شکست و موج پیش نرفت...دیگر نگاه ساحل نشین نبود ...که تحسین شان کند!!!

ساخت وبلاگ

یک:
نمی شنوی کناردست من ...صدای قلب من ...
این شایعه ها چیست؟که من عاشق توام؟!!!
دو:
قبض روح شدم ...تاتو از سفر بیایی!
تمام حادثه ها اتفاق افتاد ...هوای آلوده ...زلزله ...اغتشاش!!!
سه:
توی باران هیچ کینه ای نبود ...
حتی اگر هوای آلوده نفس های من ...
تا ناباروری ابر ...پیش می رفت!


چهار:
نکو بدار نوشته هایم را چون بعد من ...
کسی قلم رایگان ...برای تو حرام نخواهد کرد...!
پنج:
ریختی چای و از سردی هوا نفس بخار می شد ...
اشکم در آمد که قوری چا ی تو بعد من ...مال کیست؟
شش:
مزار شش گوشه ات شوری ست دردلم ...
زیر زبان من اگر نیاید ...دنیایم تلخ می شود...

هفت:
بی هوش بودم و سیاهی بود و هیچ ...
یکنفر از دنیای واقعی مرا صدا می کرد :لیلا!
هشت:
ترومپ!بیمه مهم است و اقتصاد چرخان !
چرا تونمی خواهی نمی دانم!می خواهی ما بچرخانیم؟
نه:
پراید:
امکان نداره !قبول نمی کنم!
مامان بنز:
ما نمی خواهیم و نمی خواستیم که زندگی شما بهم بخوره!ولی متاسفانه پای مافیای ایتالیا دربین اه که من و پدرت در جوونی دریک مبارزه شکستشون دادیم و حالا بوگاتی وارد خونواده ی ما شده!
پراید:
بابا غلط کردیم!یه شنود گذاشتیم زیر یخچال ببین چی شد!
مامان بنز:
برمی گردید دوبی یا پرونده ی 30 سال پیش دون کارلئونه رو راه بندازم؟!!!
پراید:
برمی گردیم!
مامان بنز:
جوجوبازی در می اری با شنود؟!
پراید:
نه!
مامان بنز:
خوب پ خداحافظ!!!
پراید:
مامان اگه دلمون تنگ شد ؟...
مامان بنز:
گاهی دعوتتون می کنیم همین!

ده:
رهبرم ...سیاه شد چهره ی دشمنان ما انقدرکه ...
درکمین فرصت های طلایی ...
سوزاندند خویش را ...

یازده:
نمی دونم آخرین باری که روزنامه خریدم اونم شخصا کی بود؟
ویا اخرین باری که مجله ی زرد خریدم ...اونم شخصا ...
جالب اینه که پدرم تا آخرین لحظه ی عمر دوتا روزنامه ی همشهری و جام جمش به راه بود ومنم دردورانی از زندگی علاوه بر روزنامه های صبح و عصر یه روزنامه انگلیسی زبانم می خریدم...
کو کجاست اون جذابیت ...
اون هیجانات افشاگرایانه ی روزنامه نگاری...
اون پرونده های حل نشده ...اون قضیه های سریالی ...
به خاطر یه کاریکاتور تو روزنامه اطلاعات و دیالوگ های زنجیره ای غضنفر خودمونومی کشتیم ...
هی یادش بخیر !
حتی دیگه هنرمندان هم انقدر خودشون رو راحت در اینستا گرام مطرح می کنن که خوندنشون درروزنامه جذاب نیست!
حتی دیگه روزنامه رو برای پاکیزگی پنجره ها و شیشه ها نمی خریم ...
ای دادبیداد...خدانکشدت تلگرام ...!همون بهتر که...

دوازده:
از کتاب ریشه های فرهنگی ارتباط در ایران ...
تالیف دکتر مهدی محسنیان راد
نشر چاپار نوبت چاپ:اول 1387
با اینکه این کتاب در حوزه ی جامعه شناسی قرار می گیره ولی من به طور اکید این کتاب رو برای دانشجویان ادبیات هم توصیه می کنم ...
گزیده ای از کتاب :
ارتباط انسان با خدا
ارتباط انسان با خدا به سه گونه در ادبیات آمده است :
1ارسال پیام از انسان به خدا
2 دریافت پیام از خدا
3 ارتباط(ارسال و دریافت)
نمونه هایی از موارد گفته شده درکتب:
1ارسال پیام از انسان به خدا:
(ق6ه)از شاعر معزی:دوش وقت نیمه شب پیش خدا از جورتو ...
صد هزار افغان و فریاد از تو افزون کرده ام ...
2دریافت پیام از خدا
(ق6خیام)کس نامد از آن جهان که پرسم از وی ...
کاحوال مسافران دنیا چون شد
3ارتباط (ارسال ودریافت)
(ق7مولوی)گرچه نیت کژبود ...معنیت راست 
آن کژی لفظ ...مقبول خداست ...

بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 229 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 20:35