از چهارراه اصلی...یکی عشق ورزیدن !

ساخت وبلاگ

یک:
پرستیدن تو ...کار مردانه ای ست ...
ولی نه اینکه زن ها ...ازپس کارهای مردانه برنیایند!
دو:
غم می جوشید وقلبم راسوراخ می کرد ...
حیف ازآن چشمه ای که بجوشد ولی نباشد به کام کسی!
سه:
بعدها فهمیدم عشق را پایان هست...
ولی عمر ما کفاف نمی دهد که ببینیم !
چهار:
تن به خواری دادگل تا خارباشد درکنارش!
گاه باید حفظ کرد جان خویش ...حتی به خواری!
پنج:
درخت سرفه می کرد وکسی اعتنا نداشت...
درخت شپش پشه وهزارجور جانور داشت و کسی اعتنا نداشت...
درخت خشک می شد ...قطع می شد و کسی اعتنا نداشت ...
تا اینکه انسان ها فهمیدند ریه اشان از نفس کشیدن درخت تامین می شود...و دست به کار شدند ...
برای کاغذ کردنشان ...مبل کردنشان ونیمکت کردنشان و سوزاندن شان و.......و.....و.....!!!
شش:
تو مال من نمی شوی ....یا امام زمان (ع)...
که عشق من به تو حتما عشق برشیعه است !
هفت:
فروختی دستبند طلایت تا برویم یکبار مشهد ...
رفتیم زیارت کردیم حاجت گرفتیم...خوش به حال مان ...که زر پرست نیستیم !
هشت:
پاییزرا تو قربانی فصل ها کرده ای !
تا بیاید همه می دانند ...حس بد ریختن یعنی چه!!!
نه:
خانم پراید :آقای بنز!چه خوب شد شما اومدید ...تا ما با همدیگه آشنا بشیم !نمی دونی از وقتی تو اومدی ....دنیا برای من یه رنگ دیگه شده !
آقای بنز:آره !یادم می آد روز آشنایی مون تورو به خاطر پارک ممنوع داشتن با جرثقیل می بردن ...
با بدبختی داشتی سپر تو نگه میداشتی ...ای روزگار!...
ده:
خدایا باران بفرست ...وکمی مارا از این حال گلو سوختگی نجات بده !...
می دانیم که درتهران سیل نمی آید وهیچ اتفاقی نمی افتد!
وکسی پای برهنه درخیابان راه نمی رود!
وانشالله خانه ی کسی هم روی سرش خراب نمی شود...
"ان الله سمیع بصیر"...
یازده :
خلبان یک هواپیمای آمریکایی..به کمک خلبان گفت:تو خیال داری ساندویچ همبرگر منو بدزدی و بخوری!
کمک خلبان گفت:از کجا انقدر مطمئنی!...؟
خلبان گفت:می گن از هردو مرد آمریکایی ...یه نفر عاشق همبرگره ...الان غیر از تو ومن کسی اینجا هست؟
"از کتاب بگو ماهم بخندیم"نوشته "شهرام شفیعی"...
بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 218 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 3:53