من خود به جهنم تو آمدم ...با پای خودم !....وگرنه همیشه سمت تو درباغ ها سبز بود!...

ساخت وبلاگ

یک:
خرد شد استخوان سینه ام ...ولی تو شادباش زنده ای ...
دل پوسیده ام!...
که با تو ده هزار بار عشق ورزی کردم!!!
دو:
رفتی از حد چشم های من بیرون و ...جرات تکان دادن گردنم ...
آن حالتی بود که در چشم آینه می خندیدم و ...خودرا تایید می کردم!
سه:
توی توی جگرم را گشتی !دیدی که نسوخته ! چه خوب!...
برگشته ای به خام خواری یا...؟



چهار:
بین تمام سیاره های سرد کهکشان ها ...
انگار فقط ما زنده ایم !!!
و درنهایت ...
اپلیکیشن ها مارا می خورند . عریان ...
از دورترین شان تمدن هایی می رسند ...
تا لباس مارک خودشان را ...تنمان کنند!!!
پنج:
باور کردمت آن گاه که حرف می زدی و دست هایت را مرتب ...
لابه لای موهایت می بردی ...
نوشته ای می ترسی:
20 سال گذشته و موهایت ریخته !!!هنوز باورت می کنم؟
شش:
مزار شش گوشه ات به عشق مرا کشت و دیگران
گفتند:
ای کاش جای تو بودیم و به عشق ...می رفتیم ...


هفت:
کلاسور چی بود؟
یه موجود سبز و سورمه ای که دخترای دهه ی 50 و 60 با خودشون می بردن مدرسه و دانشگاه و  چنون بغلش می کردن انگار جونشونه!
بعد پسرامی اومدن التماس جزوه آی آی آی یه حالی می داد ...درشو باز می کردن کلیدای وسط اشو باز می کردن و جزوه ها رو به پسرای تنبلای کلاسای دانشگاه می دادنو و می گفتن:کی می آری؟ دو دقه دیگه؟!بعد پسر تنبلای کلاس می گفتن:همی الان!می بریم انتشارات!دانشگاه کپی می گیریم می آئیم!یادش بخیر هم چی می دوئیدن آآآ!!!!
هشت:
ترومپ!
از بس رفته ای بالا دیگر پائین نیا!!!
خجالت!
هنوز عکس تو روی دلارها نیست!
نه:
مامان بنز:
حیف شد پراید یوروها مو تبدیل به دلار می کردم!می دونی یعنی چی؟قدرت یو اس داره از یورو بالا می ره!
پراید:
مامان جون!این حرفا کدومه؟این نشونه ی اینه که دلار تقلی وارد جهان شده!
بابا پژو:
پراید خونه ی دوبی تو بفروش بیفت تو کار دلار ...
ننه خاور:
می خای بچه اتو هلاک کنی؟دهه ی 70 این طور نشد؟بعد دلارشد یه قرون هزارون نفر ورشکست شدن افتادن سکته کردن ؟
پژو:
مامان جون اون دورون گذشت...
بابا بیوک:
ببینمتو این خونه بوی پول بیاد آتیشش می زنم!!!صد ساله ما فقیریم!شنیدین؟مالیات ندارم بدم!!!
مامان بنز:
وا!!!خاک تو سرم!


ده:
رهبرم ...
قیمت روی عشق ما نمی توان گذاشت ...
صدساله ایم ...ده ساله ایم ...یک روزه ایم ولی ...میلیاردها می ارزیم ...

یازده:
یواش یواش اومدم مسئله یبازنشستگی مو تو خونه مطرح کردم ببینم چی می گن:
1)وا می خای تا صب ساعت ده بخوابی؟
2)مامان!برو سرکار دیگه!من حوصلتو ندارم بچسبی به من!
3)خدارحم کنه می خای بشینی پشت میز تحریر دیگه کیه با حرف بزنه !میرزا بنویس:بنویس ...بنویس!!!
4) می خای بشینی جلو تلویزیون سریال ببینی؟
5)سر ده روز می میری!!!با این قند و چربی که داری می ری مدرسه اقلا یه تکونی می خوری!!!
6) دیگه سرمون رفت!این معلما فقط یکیو می خان با هاشون حرف بزنه!!!

بابا!من یه خانم بودم...قرار بوده محل و مامن من خونه باشه!چندین و چند ساله کار کردم چطور باور نمی کنین؟!!!الحمدالله هزار ویکی به قول خودتون درد گرفتم !یعنی نمی تونم استراحت کنم!تلویزیون نگاکنم و مطلب بنویسم ! پا مو دراز کنم!پامو رو پام بندازم!برم ورزشگاه اصلا حرف بزنم!!!
خودم می دونم چرا!چون یه عمر من و امثال من یاد نگرفتیم برا خودمون زندگی کنیم واز حقمون گذشتیم ...نه زندگی کردیم و نه حقمونو گرفتیم ...عب نداره دیگه !!!بیان با اورژانس منو از محل کارم ببرن!!!دیگه همینه دیگه!!!


دوازده:
موقع خراب کردن تاریخ چنون بلدیم که نگو...بعد اومدیم عکس پادشاهی قاجارو انداختیم با ملکه ی انگلیس مقایسه کردیم و گفتیم جواهرایی که روی تاجشون هست باهم داداشن ...!!!
" جل الخالق"!!!


بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 227 تاريخ : پنجشنبه 20 ارديبهشت 1397 ساعت: 21:00