دل کبابی در لس آنجلس و تهران یه قیمت!ربطی ام به دلار و ریال و تومن نداره!!!

ساخت وبلاگ
 از اون جائی که می نویسم و پاک میشه که نمی دونم چرا!دونه دونه می نویسم تا شما بخونید "
یک:
چون کبوتری که در ابرها گم می شود ... از دست رفته ام ...
از دست رفته باشم و با ابرها ...هم دست...از دست رفته ام ...
دو:
روی لبت دعای " لیلی خدا نگهدار"...
می خوانی و احساس " جنون " می کنی...
سه:
از کتاب فال مرا گرفته ای که : بهم می رسیم ...
صد سال فال من این بوده و ...تکرار می کنی!!!
چهار:
روی بند دل من بند باز حرفه ای !...
چنان از ارتفاع عبور می کنی ...
که تماشا گران احساس می کنند که من..." زمینم"!
پنج:
وفات من ... تاریخ ندارد ...انگار بدون مصرف و تاریخ ...
دردنیای تو ...
هزار سال دیگر ...زنده ام!
شش:
مزار شش گوشه ات را اگر نبوسم من ...
فردا چگونه روی فرشتگان را ببینم ...من!
هفت:
اه که آن ایام گذشت ...
آن روزها که دل بررسی از مرجع کبابی طبق کپی رایت داشتم و منقل فروزان شمارا...همیشه افروخته نگاه داشته بودم!...
که بسا بوی دل بررسی از مرجع کبابی طبق کپی رایت ... عجیب خوش خوشان است ...
که حتی همسایه ها بدانند که: خدا بکشد! امروز هم بساط کباب؟!!!
...
وچقدر می چسببد اشک کباب!و چقدر توی دل است که فردا و فردا و فردا...
توی همین شهر که قدرتش را داشته باشی و بیفروزی...
...
دل کبابی رفت!
دل کبابی نه اینکه سوخت و نه اینکه دندان خوردنش را نداشته باشید!ونه اینکه ناپخته بود ...ابدا!
حتی گربه های محل هم می دانستند ... که رفتنی ست ...
دل کبابی رفت ...
...
یک شب یک نفر که دل نداشت ...به همین دفتر قسم!که دستش را توی خاکسترهای آتش کرد بعد
دل کبابی را گذاشت جای دلش و برد!
...
باور کنید شرمنده ام! باور کنید که می دانم از توجه و میل شما چیزی کم نشده!
باور کنید!
اما مگر دل پای داشت؟!اما مگر قدرت داشتم؟!خیر!
می خواستید مثل هر چیز دیگری که برایش قفل و زنجیر می گذارید ..بگذارید!
که قربانتان بروم!تصورشما این بود که چیزی که فراوان است ...: دل کبابی!
...
صد سال اگر باور کنم ...
هزار سال اگر باور کنم که بوده کسی که دل شماراهم کباب کند ...
که آن منقل باید چه منقلی باشد!که آن از خدا بی خبر باید که باشد ...
که خدا از سر تقصیراتش بگذرد!...
...
گفتم که یاد ایام کرده باشم !گفتم که از دل کبابی بنویسم که دیگر:...
دل و جگر کبابی داشتن ... مد نیست!!!
هشت:
ترومپ!
تو دل برو بودی و هزاران خواستگار ...
بد جور آمدند و شما ... مجردید!
نه:
مامان بنز:
پراید جان بارون می آد مادر لیز نخوری؟
پراید:
مامان صد سالمه می ترسی بیفتم پام بشکنه؟
بابا پژو:
عزیزم!می ری دنبال لامبورگینی و پورشه مواظب باش ... تصادف نکنی؟!
پراید:
بابا اگه من واقعا خودروام باشم!یه روز با لامبورگینی ام یه روز با پورشه!
مامان بنز:
دیگه انقدم کوچولو نیستی که سوارشون بشی!
ده:
رهبرم ...
نعمت خدا اگر از پنجره نیاید امروز ...
حتما خدااز در رحمت برای ملت ایران بیاورد ...
یازده:
وشخصیت چیست؟ چیزی که همه دارند و می دانیم و از قضا بخشی از وجود هرکس است که راحت می توانیم خرد و نابودش کنیم ...
بطور مثال:
...: گوسفند این چطور رانندگیه؟!
...:آقا فلانی اگر دزد نیست چطور الان خونه اش کامرانیه است؟
...:بچه جان راحت اعتراف کن چطور تونستی؟!
...:کجا بودی تا حالا؟ فکر می کنی نمیدونم تا الان " ول" می گشتی؟
وصد البته که همه زبان دارند!و اگر دقیقا این کاررا درجمع بکنبم احتمال دارد بطور قوی که چنان باز خوردی بگیریم که از شخصیت خودمان هم چیری باقی نماند!
درقدیم الایام شخصیت هرکس درارائه بلیط به اتو بوس خلاصه میشد!و درغا که امروزه همه چیز کارتی شده ...!
درنهایت گفته باشم!که به شخصیت خودمان و دیگران احترام قائل شویم !!!
دوازده:
وصد بارک الله به خانم آنالی اکبری که نویسنده وبلاگ و هم ساده ما بودند و حالا شده اند فیلمنامه نویس و انشالله همهی حسودها کور شوند که نمی توانند ترقی و پیشرفت را ببینند ...
حالا فلانی توهم بیا یک خط بنویس ببینم!که نشسته ای زیر آب می زنی که مردم از سینما رفتند!درسینما مهم این است که مردم وارد سالن شوند و دیگر خروجشان مهم نیست!که شما رفته ای فیلم گرفته ای!حالا پنج دقیقه بعد یا اصلا بروند تویش بخوابند و صاندویچ بخورند!
دیگر نبینم به همساده ما بیاویزی ...می دهم دم در اداره ماچت کنند!
که این ماچ کردن از هر نوع کشتار دسته جمعی وحشناک تر است ...
سیزده:
آه ای فضای مجازی ...
آه ای قدر بیان کننده ی اندیشه ها ...
اه ای خر!( به معنی بزرگ و لوس)!
آه ای پدر ردرار!
" ولذتی که درپاچه خواری هست ... در داشتن آمار گیر میلیاردی نیست"!
به به!


بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 247 تاريخ : چهارشنبه 30 آبان 1397 ساعت: 1:32