مادر شهید بالای سر پسرش نیست!....

ساخت وبلاگ
یک:
تلاوت می کنم چشم تورا با وضو ...
خدای بزرگ است ...که چشم تورا دارم....
دو:
بوی عشق می دادی که رفتی با وضو ...
ان شهادت که می نوشیدیش درکام بود؟
سه:
فریاد رفته ای و جز تو " پلاکی " نیست"...
انگار من خراب تنت  بوده ام ...که ...برگشته...


چهار:
مادرشدیم و ایران ...برای ما صد دختر شد!
تا آمدند چپ که ببینند ...فدا کردیم پسران!
پنج:
ای یار اگر جرات نداشتم ...نمی دادمت خدای ...
من در معامله هم پای خدای ...نشستم!
شش:
مزار شش گوشه ات را گلاب گلاب عطر است ...
چنان که بوی گلابت نمی رود از ذهن ...

ده:
رهبرم ...
" یا علی"  
                 اگر که بسیار رفته اند و برای کشورمان جان داده اند..." شهید"
این آرمان ماست که ماهم شهید شویم...
یازده:
امروز یاد دوری از دورها افتادم همسایه ای که تنها یک فرزند پسر داشت و تنها پسرش شهید شد و بعدها تنها شدند ...
اما امروز به یاد آن مادر و پدر شهید نوشتم ...میدانم نوشته هایم کم و کاستی فراوان دارند و البته که خودم هم بی عیب و نقص نیستم...
کم مارا حساب کنید و قلب مان را نزدیک خود بدانید ...
هرچند شما را در آغوش نمی فشاریم ولی از صمیم قلب دوستتان داریم ...
دوازده:
هفت و هشت و نه نداریم



بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 570 تاريخ : چهارشنبه 19 دی 1397 ساعت: 19:20