اربعین آمد و اشگم ز بصر می آید..., گوییا زینب محزون ز سفر می آید.

ساخت وبلاگ

یک:

کناردست تو ... تقلب طعم جادو داشت ...

تو می نوشتی ...دوستت دارم ... من هم همان!

دو:

بوسیدی پای مرا چون دستم را شکسته بودند ...

به جرم نوشتن عشق تو ... از قلم!

سه:

شب قلب تو صفای دیگری داشت ...

انگار از تنفرپر بود ولی ... سیاهی لشگر عشق بیشتر!

 

چهار:

آسوده در کمین آهوی توام ...

که با پای خویش بیفتد دردام...

اربعین, است و من ...

شکار می کنمت با عشق تا ...خدا!

پنج:

می کشم درد تورا درد تورا درمان کجاست؟

کربلا می آیمت ... درمان درد من حسین(ع)...

شش:

مزار شش گوشه ات را آمدم ... اربعین, است یا حسین(ع)...

اربعین, دریای مردم سوی تو جوشان ... حسین(ع)...

هفت:

مرا دیوانه ات فرض کن ... بین دیوانگان دیگر ...

که تو مجنون خواهی و ... مجنون ات بسیار ...

که من ... مرا اگر از دور هم ببینند می شناسند که از دیوانگان توام که درمانم نیست ...

نامت را نوشته اند توی سرنوشت من ... که عاقبت ام خواهم مرد و عشق تورا با خویش خواهم برد ...

عاقلان ... فرزانگان دلسوزان من اند ... که دنیای همه چیز و هیچ اشان ... دنیای مطلق لذت درقرن بیست ویکم ... عشق ندیده را باور ندارد ... عشق بدون کام ...که چه می دانند من از کجا کام می گیرم و لذتم کجاست ...

درون من پر از توست و تو مگر می گذاری که من کمبود تورا حس کنم ... که تو دستم را می گیری و سلیمان قدر قدرت من هستی ...مرا تا خدا می بری و می آوری ...

چه کم دارم!وقتی انقدر هستی که باید ... که کفایت که آرامم می کنی و دلبسته ام به تو ...

                                                 " حسین (ع)"

هشت:

ترومپ!

ممنون!که می فهمی تا حدی که می فهمی!

همین فهمیدن شما ... درد جنگ را می آورد پائین!

 

نه:

مامان بنز:

ببین پراید من واقعا نگران توام!خیلی فست فود می خوری ...یه سره تو سعادت آباد با دوستاتی ...یه وقت نمیری؟

بوگاتی:

مامان!من به پراید پول نمیدم!این...دوستاشو سوار میکنه میبره اونام هزینه ی ناهارشو می دن!

پراید:

بابا شما دوتا زنید چی کار به کار مردا دارید ...من دارم بیزینس می کنم دنبال شریک می گردم ...

ننه خاور:

شریک ...من!بیچاره داری می ترکی!

پراید:

200 میلیون تومن بدی ...بامن تو شرکت ماهی آوران سبز اندیشه شریک می شی ... می خوام ماهی ازاد تولید کنم ...

ننه خاور:

جدا!چرا باخانم مددی جون ات شریک نمی شی؟

پراید:

خوب شد گفتی 200 تومن ام خانم مددی!قبول زحمت کردن...

مامان بنز:

یعنی دوستات خانم مددی ان؟

پراید:

مامان یه میلیارد لازمه یکیشون خانم مددیه!

مامان بنز:

بقیه رو نام ببر!

پراید:

پسرخاله ی خانم مددی!برادرزاده ی خانم مددی!بعدپسرعموی خانم مددی با خودش!حالا اگه ننه خاورم بیاد!

مامان بنز:

چی؟شرکت مددی می خوای بزنی؟

پراید:

نه بابا!گفتم که:ماهی آوران سبز اندیشه!

بابا پژو:

جووووون !سبزی پلو با ماهی ... جوووون باقالی قاتق با ماهی دودی!

جوووون ماهی شور!اصلا کلا جوووون !

 

ده:

رهبرم ...

کنده ایم از ریشه فکر تن دادن به استعمار ...

ما استقلال خویش را مدیون رهبری شما ایم ....

یازده:

توی مسکو ... توی سرمای مسکو ... قهوه می چسبد ...

می ایم دنبالت که برگردیم ولی تو ... شاید بمانی و دیگر همانجا بین هنرمندان تئاتر زندگی و کار کنی ...

همیشه فکر می کردم توی زندگی تئاتری تو ... شکسپیر برنده است و بالاخره تو ...توی لندن کار می گیری و توی نمایش ها غرق می شوی ...ولی اشتباه می کردم تو رفتی مسکو و بین هنرمندان روسیه غرق شدی ...درست وسط باغ آلبالو!

اشکالی ندارد...

بی تو بر می گردم تهران ...دیگر پیر و بی هیچ کسی ...ادامه می دهم ...خوش به حال چخوف!از اوایل قرن بیست!

لابد دامن تیره و پیرهن سپید می پوشی وسرت را به رسم زنان به شکل محلی ...می پوشانی ... بین شکوفه های آلبالو!و...تماشا گران را به زندگی یکنواختی که حالا حالاها تکان نخواهد خورد ...می خندانی ...

بمان!دیگر مسکو هم مثل تهران می شود ان چنان که تو ... غرق دنیای نمایشی ....

برای من دیگر چه فرقی می کند؟

یکنفرلیلا!

دوازده:

نشسته بودیم تو فضا داشتیم حرف می زدیم یهو از زمین پیام دان ما نمی شنویم شما چی می گید !!!

با اجازه ی برادر فرمانده ی فضا پیما خدمتتون عرض کنم ما یه جور دیگه ای هم حرف می زنیم!یه سازمان مرکزی حرف داریم که حرفای مارو به هم منتقل میکنه بعد ماز طریق ذهن باهم حرف می زنیم یعنی با هم حرف می زنیم حرفامون می ره اونجا سوئیچ میشه براهم ...درکسرهائی از ثانیه!

شما این چیزا رو نمی دونید!بنابراین ببخشید یه سری حرفای مارو نمی شنوید!

جل الخالق!یعنی شما می خواهید همه چی مارو بشنوید؟!!!

 

 

سیزده:

یعنی فکرش رو بکن کم مونده بود دردیدار رسمی به جای سرود ملی روسیه برای جناب آقای پوتین آهنگ ستایش رو بذارن!" من برم هیشکی تنها نمیشه"!بابا ملت عجب سوتیاای می دن!

دمت گرم جناب پوتین!

برادرائی که ایشونو دعوت گرفته بودین عجب دسته گلی به آب دادین...اما خب دنیا باهمین سوتیاش قشنگه ...

فردا نگین ما بودیما ...ما نبودیم!...

زندگی...نمی دونم چی...دارم راه می رم توخواب"!!!بله!

 

چهارده:

زیارتتون قبول

پانزده:

پشت مون عین جلومون نیس...یعنی توبخش پشت بیان من هیچی ندارم جز... نوشتن!همین ....

ببخشید حرف بدیه ولی از وقتی فضای مجازی تکون خورده بیانم انگار گوز معلق شده(ببخشید بچه ها نبینید حرف بدیه)!(درکل گلا به روتون ببخشید)!

 

بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 190 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 15:26