کو...ویت!

ساخت وبلاگ

یک:

بعد رفتنت... فراموشی ... با من می خوابید!

وقتی که آمدی ... دربیداریم ... با فراموشی ... رفتیم!

دو:

سرم را کوبید ... روی کف سنگی آشپزخانه!

موش های کینه ای رقصیدند!

مگس های معلق... رقصیدند!

مورچه های گرسنه... رقصیدند!

باکتری ها ی گوشتخوار... رقصیدند!

ولی خود احمقش!...

یک جا نشست و... گریه کرد!

سه:

می مردم از دروغ تو " که می میرم برای تو"!

کشتی مرا درحقیقت" بمیر! بی لیاقت!"!

 

چهار:

یک:

بی خیال مثل پروانه!

                             روی چمدانت می رفتم!

توی تاریکی ... همراه تو!

دو:

گم شدی و درجهنم...

                           درسوزش بال هایم ...

جزجز! کلید می خورد از خاطره هایم ...

سه:

بهشت ان جا بود ...

                                 که پنهان پنهان پنهان ...

ریختم روی هم ...

                     هستیم باهم...دراعماق عشق ... جهنم!

پنج:

نارنجی غصه می خورد توی رنگ های آبی!

من زرد را شکستم با تلخی قرمز!...

و نارنجی ترک برداشت!

                             در :پرتقال من!

شش:

مزار شش گوشه ات را حسین(ع) درزیارت خود...

فراموش کرده ام!...

                      آنقدر زنده ای ... کنارتم!

 

 

هفت:

یک/

تو مخالف بودی... مثل هر مرد دیگری!

دوهفته فقط فریاد می زدی ...

تمام راه هائی که یک مرد عاشق باید می رفت را رفتی ... درهارا قفل زدی!با پدرو مادرم صحبت کردی ... به پایم افتادی و پاهایم را بوسیدی... اصلا غش کردی!سکته مغزی کردی و لکنت زبان گرفتی... و از همه مهمتر... تنها دارائیت ... درخت نارگیل پدری را به من بخشیدی ... ولی فایده نداشت ...

توی " نر" می توانستی برای نسل هرچه میمون هست بچه بسازی و نسل مارا نگاه داری ولی من " ماده" داشتم با بهترین فضا پیمای جهان که نزدیک 20 میلیون دلار ارزش داشت! میرفتم ماه!

متاسفم!

باز نخواهم گشت!

و از آن جا " موضوع من" برای علم شکلی" ورا جنسیتی" و" ورا زیستی جانوری" خواهد گرفت!

از این پس... خواب مرا خواهی دید که ... درفضا با میمون های دیگر ... ملاقات می کنم!

دو/

داشتم می سوختم که" چه کسی پنیر مرا دزدید؟"

اندوهبار ترین سرنوشت...این است که... آن را ازبر باشی!

صبح در حالت شگفت آمیز سرخوشی از یک طرف دنیایت بدوی... طرف دیگر تا خوشمزه ترین جایزه ی دنیا نصیب تو شود ... دریغ!فقط چند ماه در آزمون و خطا به مسیر کوتاه رسیدن...

آن شکم که برای من شکم بود ... ای سوپر روانشناس! برای تورسیدن به نظریه ای بود که ... دنیارا متعجب کرد : آزمون و خطای موشی!

تلخ است اگر عشق من و همسرم... سرهمین بهم بخورد... کو؟ بسته ی پنیر سوئیسی من ... کو آقای استاد!

سه/

خانم توی چشم های من مستقیم نگاه می کرد . نمی خواهم بگویم به اندازه ی همسرم درجنگل زیبا بود... ولی به هرحال هرکار بکنی ..." یک مرد" " مرد" است!

اسارت و کاردر سیرک از ابتدا برای من خاص نبود!یک جور تجربه هم نبود!قدم گذاشتن به دنیائی بود موازی دنیای خودم!

من جای دیگر تمام شده بودم و از جائی که آغاز می شدم ... باید با تفکر و تمرکز با یک انسان کار می کردم ...

دستش را می کشید روی سرم و می گغت:ژو... لطفا دهانت را باز کن تا من سرم را بگذارم داخلش ... با هم می شماریم 1001 1002 تا...... تمام می شد!

بعد همه کف می زدند مرتب و من یک ران گوسفندی را با لذت می خوردم!

در مورد این زندگی نظرم این بود:

زندگی با یک انسان نوع " زن" وقتی خیلی شیری و می توانی تشویق دیگران را نسبت به خود جلب کنی...!

چهار/

می دانم تا برسی عطر تن تو... چند نفر دیگر مثل مرا بدبخت کرده ... آن نگاه آرام ...

ولی چه کسی می داند وقتی چنگ می زنی درون موهایم و توی تخم چشمهام نگاه می کنی ... تا چه حد ترسناکی ...

تو همان دیو قدیمی داستان ها نیستی که دخترکی اسیرش بود؟

وحشتم از این زندان بیشتر از ازادی از اسارت توست!!!

با دنیای هیولاهای بیرون ... انگار فقط تو... بلدی!

میمیرم اگر ... دیو من بمیرد!

میمیرم اگر از آن بیرون... توی سیاهی... همه چی گم شود!

با من درهمین اندازه های خانه ... ترسناک و هیولائی بمان!... روحیه ی جنگجوی تورا من ... ندارم ...

دیوخان!

...................

از طرف لیلی ( چشمک)

 

 

هشت:

ترومپ!

قدم سوی اینده ... میان ویروس و پول!

ما نباشیم هم دنیا برای خودش... می سازد !

نه:

" در قهوه خانه ی محل"

پراید:

اگه فکر می کنید من رای خاله ام رو به عمم می دم ... سخت در اشتباهید ...قل قل قل قل قل قل قل قل

تویوتا خجسته:

هه!عمه همیشه غم بردارزاده شو داره!من اوفتادم زندون... عمه ام مرد!...قل قل قل قل قل قل قل قل قل

سیتروئن کراک:

چی میگی بابا!هیچکدومشون زن آدم نمی شن!وقتی میره تازه می فهمی اووووووووووه کی رفت!قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل

شاه وانت پیکان:

خفه بابا!خاله عمه کدومه!؟سوسولای بدبخت!من اصلا تو بیابون بزرگ شدم ... عشقم جاده س...قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل

رنو 5:

ای بابا!اون قدیم نبود ... عزیز کرده بودیم خاله مون 5هزار عمه مون 10 هزار همینجور رقابتی از شون تیغ می زدیم ... الان دختراشونم بهمون نمی دن...قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل

ناگهان بابا پزو:

پراید غربتی!پاشو بریم خونه!عمه لیلاند... اومده کادوی ختنه سورون پسرها رو بده...

همه تو قهوه خونه:

قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل

بابا پژو:

مشتی حساب ما چقد شد؟

کامیون بنز زمون شاه:

200 قل قل قل قل قل قل

بابا پژو:

جهنم!50 روش شیرینی ختنه سورون

همه تو قهوه خونه:

قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل قل

(صدای خفه ی پیکان 57 معروف به داریوشی):

برای سلامتی سلطان غم " مادر " صلوات

...................

 

ده:

رهبرم...

بردیم عم خویش به بیگانه ... دلش سوخت؟

ای وای اگر آل علی(ع) عشق نباشد...

 

یازده:

فقط هزار بار تو خونه تو حموم مثلا صدای خواننده هارو تقلید کردیم و امیدوارانه تو ی هزار مسابقه ی استعدادیابی عین خودشون بودیم ...

ولی می تونیم زحمت رو کم کنیم یه " اکو لایزر" چه می دونم صدا تمیز کن صدا قشنگ کن یه همچین چیزی بخریم بعد صدای قشنگ دو خشمون رو بکنیم صدای ظزیف جناب تتلو!

ای کیف کنیم!

چن سال بعد مخصوصا اونائی که آلبوم رسمی ندارن !یهوئی 18000 تا آهنگ از شون می آد بیرون ...

از یه چیز بی تربیتا خوشم می آد ...هزار سال اگه بتو نن آدمای سودجو تو دهنشون حرفای قشنگ قشنگ بذارن ... قربون خدابرم شانس که نیس ...

از هرطرف میباره ...( با این چشم کور چشمک... جهنم دیگه)

دوازده:

نشسته بودیم تو فضا یهو دیدیم... داداشامون ریختن اومدن... ما که سال ها بود داداشا مونو انقد عصبانی ندیده بودیم ... گفتیم راحت باشین ما جائی هستیم که مثل خونه قابلمه رو سرمونه!همه شئونات کامله!

بعد گفتن: دختر! بیازمین ببین چه خبره؟ این خواستگارات چی میگن دم در خونه ی بهجت خانم اینا ... انگاردنبال عکس بچه گیاتن!

گفتیم:

خوکه چی؟بچه هامونم رفتن خونه بخت بهجت خانم جون خبر داره؟کم مونده نوهامونو بغل کنیم بریم پارک!

بعد داداشامون چائی فضائی خوردن ... و درحالی که کاملا توجیه بودن برگشتن...

" گفتیم فضا مزاحم نداریما!داداش ماداش!"

سیزده:

خوشگلای من توجه بفرمائید:

من از گل گلابای فضای مجازی آقایون...قدیری و شیرازی ... ممنونم!

امضای آنلایند:

رازگوی یک ذهن بیدارشده!

چهارده:

اووووووووف !

 

بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 18 خرداد 1399 ساعت: 13:26