می سوزی عزیزم؟/! گذشت اون دورون که زنها النگوهاشونو واسه مردا می فروختن!!!نه؟!!!

ساخت وبلاگ

یک:

درس عبرت هم نشد این عشق ...تا ما برویم ...

سوی سمتی که دیگران ...درعاقبت رفتند ...

دو:

مرا کنار دست خود ...مرا کنار دست خود ...

فراموش کرده ای ...

واز ره خیلی دور ...خیلی دور ...

عشق تازه ات فردا می رسد ...

سه:

چقدر چشم داشتم به موی سیاهت ...

با چشم و هم چشمی رفته ای ...سپید کرده ای ....


چهار:

رونق بازار اگر"یوسف "نباشد پس چطور ؟

داستان "یک زلیخا"را فروشیم ...صدهزار؟...

پنج:

درد می پیچد و خودروها بی تفاوت ...

می گذرند از تصادف لحظه های پیش ما ...

تو مرده ای و من گیج ...

فریاد می زنم:

مگه دارید خواهشا ...

وهیچ وهیچ وهیچ 

شش:

مزار شش گوشه ات نگین سبز کربلاست ...

آخ از نبوسیدنت یا حسین(ع)...اگر قسمت نباشد و تو نخواهی ...


هفت:

چطور از دیوار گذشتی مگر تو روحی؟!!!

اه یادم نبود ...

تو قبل از جسم من هم عبور کردی و...

وارد قلبم شدی ...

هشت:

ترومپ جون!خسته ام دیگه حوصله ام ندارم ...

چقدر لذت می بری از اسلحه ...؟انگار مردن کار ملته!!!

نه:

عمو کوماتسو:

ننه خاور!لیلاند 6 میلیارد تومن بخشیده به شوما و بابا بیوک!

ننه خاور:

مدتها بود ...ندیده بودیمش ...چطور این همه پول داشت؟

عمو کوماتسو:

ببین ننه خاور من فقط میدونم لیلاند یه شرکت حمل ونقل تاسیس کرده بود همین!

ننه خاور:

چی؟یعنی چی که نمیدونم ...؟

عمو کوماتسو:

ما چندین سال بود باهم زندگی تمی کردیم!من رفته بود ژاپون ...اونم با سه تابچه زندگی می کرد ...

ننه خاور:

حالا با همین رو ام پیشم نشستی؟

عمو کو ماتسو:

شوما با چه رویی روبروی من نشستید؟به خاطر یه پیرن آبس کیمونو بیست و پنج ساله همدیگه رو ندیدین!

بابا پژو:

شرکتو فروخته:

عمو کوماتسو:

نه!اصل شرکت و سه تا بچه و خونه و زندگی و سود شرکت و همه چی سرجاشه!این 6میلیارد و داده به شما تا ...

ننه خاور:

تا چی؟فک کنم بچه ها یعنی نوه هان قبولت کنن ...

باباپژو:

مامان !

عموکوماتسو:

بله!

ننه خاور:

بیچاره بچه ام !چطور زندگی می کرده ؟اوهو اوهو ...

عمو کوماتسو:

عالی!اگه کنار شوما بود عین پژو پراید و مینی بوس می شد !

بابا بیوک:

ممنون!


ده:

رهبرم ...

سلام به عشقی که دردل ماست و از شماست ...

که بوی دیگر دوستی ...علی دوستی و حسین دو ستی ...می دهد (علیهما سلام)


یازده:

سن و سالت چقدر باید باشه تا بزرگسال تلقی شی؟

سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی جدیدی درباره مراحل عمر انسان ارائه کرده:

در این طبقه بندی آمده:

17 سالگی پائین تراز سن قانونی ...

18تا 25 نوجوانی ...

25 تا 65 جوانی ...

66 تا 79 میانسالی ...

80 تا 90 بزرگسالی ...

100تا بالاتر پیری !

یک:

فکر می کنم این تقسیم بندی مال دوران انسان های نخستین بوده!که بالای درخت زندگی می کردن که صاعقه و سیل و زلزله و این ها خونه شونو رو سرشون خراب نمی کرده!

دو:

اگر 7 سالگی رو سن آغاز آموزش بدونیم و بعد 24 سال تا دکترا درس بخونیم در 31 سالگی حدود 50 سال عمر کردیم "بطور موازی"وبعد اگه سرکار بریم از بیست سالگی به بعد سن شغل مون به این سالها اضافه میشه یعنی حداقل در50 سالگی اندازه یه 75 ساله عمر کردیم!

سه:

آقاجان !کجا ی کار ید؟ما بیائیم درسن نوجوانی ازدواج کنیم؟

چهار:

تورو خدا بی خیال !من تازه بزرگسال شدم!90سالمه !برا م خونه نمی خرید "مامانی و بابایی"ازتون جدابشم!

پنج:

مطمئنم یعنی صددرصد مطمئنم یک جاسوس فضائی کثیف آمار جهانی بهداشت رو دس کاری کرده!

شش:

انشالله بعد100سال!"دراصطلاح مهم پارسی زبان ها نشون می ده ایرانی ها سال ها قبل خودشون به این آمار رسیده بودن!!!


بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟...
ما را در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ دنبال می کنید

برچسب : النگوهاشونو,فروختننه؟, نویسنده : 9oleeeii3 بازدید : 238 تاريخ : سه شنبه 14 آذر 1396 ساعت: 21:23