یک/ پوستم سوخت! از سرمای یخچال مغز تو البته؛ یخ یخ که باز نمی شود... درک می کنم : بطرز صحیحی درست اندیشیده ای میان قطب باور می کنم که درستی اندیشه های توست! حتی اگر سطح تابش آفتاب هزار برابر شود &nb, ...ادامه مطلب
یک/ درپائیزی که اصلا خیالم نیست! باران نبارد هم .... غروب دلگیر نباشد هم .... ساحل خون گریه نکند هم ... برگ ها زودتر نریزند هم ... بیماری های واگیر شروع به کار نکنند هم .... می روم ... کنار دران کاخ قدیمی تهران ؛ بستنی می خورم و اگر شد ... کمی می نشینم و جوک قدیمی می خوانم و می خندم! همین است که ؛ نزدیکان متولدین تایستانی من؛ را؛ حرص می دهد!!! دو/ روی لیوان سسفالی من نوشته بود: غرور... هرچه سرکشیدم از نوشیدن تمام نشد... اما یکروز غریبانه .... از ارتف, ...ادامه مطلب
یک/ روی برف... چندان که سکوت هیچ نلغزد می روم! درون باغ، هزارشاه می گرید و ،اشک من.. تا بیرون باغ، و هم همه ی خودروها از شوق ، جدائی هاست! دو/ زمانی که ... پیراهن کهنه ات بودم داخل هر کمد ،جایم بود! شکافتی ! کاموا گران شده بود ،تا ببافیم ... که دوباره تا بهارت ندیده باشم حتی کمدی! سه/ پریروز بربلندای کوهی مه می خوردیم و توی آش مان ،پیاز داغ غش غش می خندید! دیروز هوانبود! گاز ،اسید می خوردیم و الویه توی تاکسی.. سردرد ،قرص تا مرگ... امروز برف، برف،برف بربری،پنیر، چای داغ وسیب زمینی تنوری مردم تهرانیم ، عجیب ،غریب! چهار/ صد کبوتر عاشق حرم ات دستهای مرا که بوسیدند یا علی باورم نمی شود که هنوز دانه ها، اشتراک عشق هستند! پنج/ برای من که ارزشی نداشته ام! طلا،پول و خانه! مثل خامه روی کیک است! نمی توانم که کیک را بخورم پف،پف، خامه ،چه سود! شش/ مزار شش گوشه ات را یا حسین ( ع) آشکار می بینم میان عشق و اشک و شهادت و... هفت/ بهتر باشم ،بیشتر می نویسم ، کارهم زیاد است و به قول معروف انگتر از در و دیوار می بارد هم چنان از هیچ کجا مرا فراموش نکردید, ...ادامه مطلب
یک: بعد از فوت شمع تولدم! کیک ... گریه کرد! اعلام پایان زندگی شیرین شیرین ... " کیک خوری"! دو: می روی ... روی دست من ...چونانکه بی جانم ... و... موریانه ها! از طاقت گرسنگی شان ... در عظمت مرگ ... و ان, ...ادامه مطلب
یک: میل داشتم به موی سیاه تو؛ ابر! وقتی که اشک چشمم با قطره های باران؛ ... به مرگ رفت! دو: وسیع؛ به اندازه ی قدرت دستان مادرم! آغوش می خواستم ... بیست و چهار سالم بود ولی ... درون کودکم ؛ از امتحان می, ...ادامه مطلب
یک: درخت لوس ... که از حجم برف سر کج کرد ... تمام ریخت به روی زمین ... سپیدی خویش! دو: نمی دانم درون غم مردن ... برای تو چه سود ... که شادی مرا ... نمی توانی دید! سه: برای بردن تو سوی خوشبختی ؛ از من , ...ادامه مطلب
یک : فراز عشق من آن گنبد طلاست رضا ! که کبوتر شوم میان دودوست ... بنوشم آسمان ! دو : می روم رو به روی سرزمین عشق ... دلم نیست ! گم شده ... با سر هوای عشق ، می کشدم می کشدم سوی عشق ... سه : ریاکار بودم, ...ادامه مطلب
یک: دریده ام پیراهن عشق را بر تنم ...که یوسفم! پشت هم به سینه می زنم ... که یا عباس(س)...!!! دو: بوسیده ام تورا به حق برادرت ...انصاف نیست؟! که نمی بوسمت تورا که حضرت ابوالفضلی...! سه: کمان ابروی تورا, ...ادامه مطلب
یک: بیرون کردن من از جهان به سادگی ممکن نیست ... مگر آن که قبل آن ... برای حیات رقیب ...آفریده باشی! دو: کلی مرگ توی دستات بود و من نبودم! از حسادت مردم! تا بدانی بین " دستات" یعنی چه؟ سه: پیر ...مردم, ...ادامه مطلب
یک: برق زد بلور چشم تو از بس سیاهیم... که لشکر دستان تو ... مشخص کرد! دو: میان کیف تو صد نامه هست از لیلی ! یکی نمی دهی به من!که می دانیم ...مجنونم! سه: خریده ام عاقبت داستان " ربه کا" را! از بس که پو, ...ادامه مطلب
یک: بسیار از دست چشم شما ...ناراحتم ولی! هنوز در ارزوی چش م شما ...حسرتم ...هنوز! دو: غریبه ایم برای هم ... مثل دو ماهی درون تنگ ... فضایمان یکی شده ...ولی..." آشنائی" ممکن نیست! سه: انکار می کنم که , ...ادامه مطلب
یک: روی دست من عشق تو مانده یا حسین(ع)... می کوبمش به سینه ی خسته ... یا حسین(ع)... دو: از غم تو که می سوزیم ... باور دنیا نمی شود ... باور نمی شود که چهارده قرن هم کم است ... سه: ببوسم آن لب دریای خ, ...ادامه مطلب
یک: ای غم تو ... به جان من دارو ... کم نیست غمت تا ... مرا از شفا بکشد!... دو: خندیدی و ده تا سیب هم آورددم ... تمام همسایه ها می دانستند که باغ ما ... سیب نداشت! سه: چشم هایت بلند گوی عشق ما هستند ., ...ادامه مطلب
یک: سرکارم با دو چشم تو ... " نگهبانی"... نگهبانی از تندیس چشم تو ... " نگهبانی"! دو: رفتی و دانستم فردایش چه ها بردی !!! عقل و چشم و قلبم را ... خدا حافظ " رویایی"! سه: گنج توی دستانت ... شعرهای خط , ...ادامه مطلب
یک: ساختمت تورا و راضی ام از وجود خود ... چون کنده ام تورا از خودم ... هزار تکه از منی ... دو: دیگر به پای تو نمی رسند گرگها ... یوسفا! درحریم عشق من ... درآرامش منی ... سه: کیف تورا زده بودند ... وم, ...ادامه مطلب