بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «نیاز من به بودنت» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

شباهتهایی به شعر داشتند ، نوشته هایم...

  • یک/ دروغ بزرگ....                    زندگی من ،داخل سیرکی بزرگ بود! پروازم ،با گوش های بزرگم از ارتفاع                                                    دروغ بود! و نجات جان دوستانم ،از بزرگترین سیرک دنیا                                                                دروغ بود! من ،یک روز تصمیم گرفتم دروغ ها را باور نکنم ... شماهم... تصمیم دارید که ،بزرگترین دروغ ها را دیگر باور نکنید؟! دو/ شماره می کنم ،تعداد مژگان تورا، بیشتر نشود ! هزار تیر کم است؟! بشود ده هزار، چاره ی جان ، قلب بیمار ، چه کنم؟! سه/ روی چهار پایه...                  دستانم به لامپ نمی رسد  و، بدتر به سوسکی که خیره خیره ،از پنجره آمده... می ترسم  از دفعه ی آخری که از چهارپایه افتادم  از تنهایی  که کسی نبود،زنگ بزند اورژانس ! می ترسم  از سوسک بیشعور که بپرد روی کیکی که برای تولد عشقم پختم! می ترسم ............ بااین حال              دمپایی پلاستیکی را پرت می کنم             لامپ ،تکان تکان می خورد ....          سوسک می پرد روی کیک و خامه کمی خراب می شود         وبعد می رود سمت بیرون پن, ...ادامه مطلب

  • سه گربه جوان!

  • یک:بی روز       و در تاریکی با شمع!                 میان خنده های نمی دانم از کوچه و هرچه درد از باورم ...تقویمم می گذرد! انتهای همین ماه          طولانی ترین شب سال هم خواهد گذشت....وفردا  چرا باید دوباره ؛ بی روز ...         درتاریکی باشمع ... باشم؟! دو: بافتنی که از یادم رفت... شعرهم از یادم رفت ... قلم از یادم رفت... نام پدرم ... سن ام ... ورفتم!                   از سرزمین فراموش کننده گان                    از سرزمین فراموشی                                              نایستاده قلبم ... از داخل چشمانم ؛ چنانکه میمیردم!               دیدم ؛ همگان... می گریستند ...               " عشق گفت: حیف ؛ فراموشی گرفت !                             &nbs, ...ادامه مطلب

  • بیرون از داخل من یک تفاوت داشت، تنهاتر بودم و کسی نمی دانست!

  • یک/ روی برف...              چندان که سکوت هیچ نلغزد             می روم! درون باغ، هزارشاه می گرید                و ،اشک من.. تا بیرون باغ، و هم همه ی خودروها                               از شوق ، جدائی هاست! دو/ زمانی که ...         پیراهن کهنه ات بودم                     داخل هر کمد ،جایم بود! شکافتی ! کاموا گران شده بود ،تا ببافیم ... که دوباره تا بهارت  ندیده باشم حتی کمدی! سه/ پریروز  بربلندای کوهی مه می خوردیم  و  توی آش مان ،پیاز داغ غش غش می خندید! دیروز  هوانبود! گاز ،اسید می خوردیم و الویه توی تاکسی.. سردرد ،قرص تا مرگ... امروز  برف، برف،برف بربری،پنیر، چای داغ وسیب زمینی تنوری  مردم تهرانیم ، عجیب ،غریب! چهار/ صد کبوتر عاشق حرم ات  دستهای مرا که بوسیدند  یا علی  باورم نمی شود که هنوز  دانه ها، اشتراک عشق هستند! پنج/ برای من که ارزشی نداشته ام! طلا،پول و خانه!                مثل خامه روی کیک است! نمی توانم که کیک را بخورم                    پف،پف، خامه ،چه سود! شش/ مزار شش گوشه ات را یا حسین ( ع) آشکار می بینم  میان عشق و اشک و شهادت و... هفت/ بهتر باشم ،بیشتر می نویسم ، کارهم زیاد است و به قول معروف انگتر از در و دیوار می بارد هم چنان از هیچ کجا مرا فراموش نکردید, ...ادامه مطلب

  • فندک چیز عجیبی ست؛ در آب گرم کن؛ درفضا پیما؛ و دردستان تو ... من مشکوکم!

  • یک/روی دست های من نخوای دیگر؛ قلب من تا خواب مانده ای؛ دستهای من تپنده است! دو/ می نویسمت " روی کیک"                 " روی چوب"                 , ...ادامه مطلب

  • قلعه هزار اردک ... دراک ... و تصورمن از سندرم اردکی!

  • یک: روباه در نوشته ی من ... نقش فیل داشت... دم می گرفت در زبان خودش ... خنده اش نیاد! دو: از ابر " دزدیده امت"!                          از باران                                    از خیابان های سیاه , ...ادامه مطلب

  • موقع حمل " گناه " سبک باریم ... وقت حساب ... خدامنتظرند که..." غلط کردن" بزائیم!

  • یک: من روی تورا بستم و از اشک نبستم!... آن خانه ی چشمی که خراب از " غم تو" شد!... دو: میان دردهای ... ملوس... تن من! خارش تو! دیوارهای خانه امان ... نقاشی ست! ورق های پوسیده دفترها ...شعر است... سنگ ه, ...ادامه مطلب

  • روی دیوار بیمارستان ها ... آگهیم را جدی نمی گیرند: کلیه با قیمت توافقی... " حیف من و کارکردم"!

  • یک: فروختم دل خودرا ... وقتی که رایگان..." دنیا" بود! می خندیدی به هیچ من !... وقت فروش دلت ... نمی ترسیدی؟! دو: پوشیده ام صدای ابر را تا تو " کویر " باورم کنی ... انگار " باران " خودش قبلا " تردید زا, ...ادامه مطلب

  • دیگر چه سود از بدی و خوبی من! اگر تو نتوانستی اصلاحم کنی و اگر من نتوانستم ...اصلاح ... شوم!

  • یک: بهار آمد و من...دنبال تو می گشتم ... " محمدرضا..."! که پیدا نکردنت گذشت و سی از من!!! دو: شروع کردم                  : الا یا ایهالساقی .... صدایت را ... پنج سال تو بودم با حافظ!                  , ...ادامه مطلب

  • انسان نشان داد که هر چیزی را می تواند بخورد؟ خدای من ... ببخش ... آن بدترش را نخوریم!

  • یک: رود از میان داستان قلب من ... با " سکوت " گذشت ... ترسید خوانندگان ...غم غرق شدن " ماه " را زود بفهمند! دو: پیکر چشم مرا روی دستانم ... فرض می کنی ؟! چرا نگاه تو وقتی که حرف می زنم ... کف دستان من, ...ادامه مطلب

  • ایپ من 4! یا چطور در حال مرگ حال چند نفر دیگر را بگیریم!!!

  • یک: دیروز در مسیر تو ... گم شد قلب من ... بهتر که وقت دیدن تو ... تپش نبود! دو: گذشت زمان و خراب شد احساس ما چه زود ... از بس نساختیم بین خود ارتباط ... مردیم! سه: رگ روی رگ خوابیده                   , ...ادامه مطلب

  • دو اردی بهشت

  • فکر بدی میکنی که من در پاسخ گوئی ... نا توانم!

  • یک: درخت لوس ... که از حجم برف سر کج کرد ... تمام ریخت به روی زمین ... سپیدی خویش! دو: نمی دانم درون غم مردن ... برای تو چه سود ... که شادی مرا ... نمی توانی دید! سه: برای بردن تو سوی خوشبختی ؛ از من , ...ادامه مطلب

  • امتحانم کردی به مردن یوسف! ... دیدی که من بلدبودم! ندیدن غم دوران ها!!!

  • یک: فراموشم!درهزار توی واژه های تو ... " مثلا عشق"! یم اسم خاصم ... که میان اسامی عام... " انتظار می کشم"! دو: بوس غایب شد و " لیلی" در انتقام! از خود کتاب در آورد و نوشت :" جریمه هام"! البته مدرس منک, ...ادامه مطلب

  • توبه از عشق چو کردم ... تو ... شکایت کردی!نکند باز من از عشق ... گذر خواهم کرد؟!!!

  • یک: طرفدار راه رفتن تو ... توی داستان زندگیت ... به راه افتادیم و رسیدیم ... به خانه ی خودمان!... دو: زندگی گریه کرد از مرگ من ... توی رختخواب ... مجبورم در تلاطم ارواحی ... برگشته ... بیدارشد!!! سه: , ...ادامه مطلب

  • (که) پروردگارت تورا وانگذاشته و دشمن نداشته است (3)...." سوره ضحی قران کریم "

  • یک: تب کلمات روی لب های من ... نسوزاند ... آن شعر ناب که نام تو بود و تنها تو .... " عشق"... دو: فریبت دادم با حقه ی زنانه ...." اشک" که بیاورمت ... ولی با مردانه ترین رفتار روی زمین نگهداشتمت... " ای, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها