بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟

متن مرتبط با «این» در سایت بی شمس رخ تو...!دیگر دلی مانده مرا؟ نوشته شده است

نکن کاری که پا برسنگت آیو .....جهان با این فراخی تنگت آیو!

  • یک:بوسیدن دستان عشق؛ رسم قدیم نیست ....! درحال حاضر اما؛ عشق قدیم هست!.... دو: می آمدم        و تو ...                   باور این بودی که" نیامدنی هست"! و دیگران ؛ مرا ؛ در عریانی باورم        با " بابا طاهر"                             بدرقه می کردند! این چه دردی ست که                       " همه می دانند " و از دانستنش ؛ دوری می کنند! و من می دانم که نمی دانمش! سه: بوی پای تورا؛ پای  "گل رز "...                                 ریختم! آن جا که باغچه آخرین جائی بود که ؛ آمدی ... و کفش هایت !            احساس مرا ؛ له کرد! رزقرمز ؛ سیاه و صورتی ؛ روئید ...                                             و بازهم ؛ توانستم که ...در جا به جائی طبیعی حس ها      &n, ...ادامه مطلب

  • مردن آن طرف سیم ها ...مردن این طرف سیم ها ... مردن روی کاغذهای کاهی ...مردن توی فیلم!

  • یک: غرور رفت از زانوانم و افتادم به پایت ... درحالت سجده ...تو مرا خاک نکردی ... دو: می رفتی و من در آن لحظه ی خاص ...پیر بودم ... تو جوان!به اینده می خندیدی و من ... به قبر! سه: بیدارم ... توی عکس کو, ...ادامه مطلب

  • نشد عراقِ غمت را بگریم از دل و جان ...بدل به آه کنم این شکسته‌حالی را...

  • یک: موضوع:سپیدی موی من و سیاهی موی تو نیست ... موضوع:دلی ست که جوان تر از سر من فکر می کند! دو: ثروتم توی دوچشم تو "هیچ " بود ... دنیا دنیا واژه که " هیچ" عشق آورده ام به پای تو ... سه: صدای قلب تو دا, ...ادامه مطلب

  • میخانه در آدرس های اینترنتی دم دست نیست ... برای مست شدن باید جستجو کنید !!!

  • یک: سد چشم تورا شکسته ام ... با رویا ... رهایم مکن درواقعیت تلخ ؛ تنهائی خودم! دو: اشتباه نبود مرگ من ... میان دستهای تو؟ چنان مردم که دوباره به زندگی امید وار شدم! سه: کبوتر چشم مرا حبس کن توی نگات ., ...ادامه مطلب

  • می بوسمت و تمام این بی اخلاقی را ...از باران آموخته ام ...ببخش!

  • یک: بستی دو چشم مرا و بردیم به خاطره ... انگار من بی دو چشم ...به خاطره نمی روم! دو: اسکناس دو چشمت برای من قیمت نداشت ... دو پا کردی توی کفش!که ما ..." دلارها " هستیم!!! سه: قلب سوخت و اندام دیگری مس, ...ادامه مطلب

  • سیب در زمین نایاب است و ما این را می دانیم ...شیطان عزیز گولت را نمی خوریم و دربهشت می مانیم

  • یک: حواسم نبود که تو از زندگی من رفتی ... صدازدم لیلی !و سکوت خشمگین مرا بلعید... دو: روی تارهای سه تار خوتبیده بود شعر عریان! تو اشک می ریختی و دیگران از کنار غمش ...می گذشتند! سه: مرده بودم و دیگر , ...ادامه مطلب

  • ماجراهای من و استاد ! یا ...اینکه چطور استاد خودرا به اضافه کار بکشانیم!!!

  • یک: عروسک تنم شکسته شد و گریه ام نیامد هیچ ... کودک روزگار بازم م یخواست ...برای بازیچه! دو: انبوه حرف هایم ...کلوچه شد و باز نخوردی ... چه کنم درد دلم را ...که باز خوردش نیست! سه: امکانات ندارم برای, ...ادامه مطلب

  • پیراهنت درباد تکان می خورد ...این ...تنها پرچمی ست که ... دوستش دارم!" گ.عبدالملکیان"

  • یک: درفرا سوی خوا بهایم ...بهشتی نیست که ...با تو نباشم ... بهشت کو که تو آنجا ...درآغوش من ...نیستی! دو: قدر من نمیدانی و...می سوزانی ام به قدر... به قدر کبریت هم ... قدر آتش سوزان ... ندانیم! سه: م, ...ادامه مطلب

  • تنهائی یک درختم!...وجزاینم هنری نیست ...که آشیان تو باشم ...

  • یک: ای غم تو ... به جان من دارو ... کم نیست غمت تا ... مرا از شفا بکشد!... دو: خندیدی و ده تا سیب هم آورددم ... تمام همسایه ها می دانستند که باغ ما ... سیب نداشت! سه: چشم هایت بلند گوی عشق ما هستند ., ...ادامه مطلب

  • دیپ فوکوس یعنی چه؟ و چطور می توان دالی را از کوچه ی مامان اینها تکان داد؟!

  • یک: دزدیده ای حواس مرا و انگار بی هیچ ذهنی ... پشت فرمان ام و بارش باران ...  چشم تر دارم! دو: اگر تو مرا نکشته ای پس میان انگشت های تو ...موی من چرا؟ یا بوی عطر من اگر میان دست های توست...من هنوز زند, ...ادامه مطلب

  • دراین دنیا ... تنها سیب چشمهای تو بود که ...مرا آدم می کرد!!!

  • یک: غریب در سرزمین تو ... می گشت چشمانم ... " گزید" تصویر مردی که ... دستهایش پراز دعا بود! دو: یوسفا! نمی خواهمت دگرو ... لعنت به نقشه های زلیخا! هزار زن مصری با ترنج و چاقو ... در نقشه های زلیخایند, ...ادامه مطلب

  • وخدای ناظر و حاضر است ... و اگر این اعتقاد نباشد ...من دروغگویم!

  • یک:درس را باختم و یکسال دگر افتادم ...چون نوشتم " بد" یکسال دگر افتادم ...آمدم تا بنویسم " نو" و از تو یک بت ...دیدم از سال خدا میلیارد عمر گرفتم ...مردود!دو:میان من و خودت آورده ای هزار میانجی ...که من گریبان تو را رها کنم ...هزار میانجی گریبان تو را گرفته اند...." که تا به حال کجا بودی؟"من از گریبان تو " اصلا آویزان بودم؟"!!!سه:شاه کربلا حسین(ع) شاهزاده ه, ...ادامه مطلب

  • هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه ................................................ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه .....

  • یک: درکلاس های درس ...همیشه یک لیلا هست ... که یک دیوانه...به نام عشق که کتاب ها سوژه اش کند! دو: روی کارتون ها می خوابند و خواب هایشان رنگی ست ... روی تخت های اسکناس !فردا چک ها ...مزاحم خوابند!.... سه: با تو آسمان قهرم!چه رازها که از باران می دانستی ... ولی !مرا سال ها در خشک سالی ...ادب کردی ! چهار: وموهای تورا کندم ...ومیان مشت هایم فشردم ... چه عشق , ...ادامه مطلب

  • یک دنیامال قارون !...!ولی کی به اینا نگا می کرد ...سرنوشت فردین مهم بود!!!

  • یک:ماه وزید از پنجره داخل و من هنوز ...در آغوش تو بودم حافظ غزل پرداز !...دو:درد می پیچید در سینه ام که چرا تو با یار دگر می رفتی ...ناگه یار تو فریاد زد: از زندگی من بیرون " سگ"!!!...ناله کردم که چگونه است تقسیم عشق ...آن که برای من شیرین است ...برای یار تو فرهادش ..." سگ"؟!!!سه:نالید باد درون کوچه و برگ های دفترم باز بود ...درعاقبت از عناصر طبیعت یکی پیداش, ...ادامه مطلب

  • اتفاقا دوست دارم اینجارا کسانی بخوانند که ...ادبیات را دوست ندارند!

  • یک:درریختم جام خویش را به کام خویش ...سوختم ...از آتش و نگفتم طعم عشق تو ...دو:کوبیدی به در و بی بهانه آمدی ...بهار!...قربان سادگی و خاکی بودنت...سه:روی میز 4 فنجان و سه نفر زنده بودیم ...چهارمی بودی که مرده بودی و ...قهوه قاجاری هنوز ته نکشیده ...مانده بودیم دلیل چیست و کدام قاتل!!!به تو نگاه گردیم که دیگر حلقه ی ازدواج نداشتی !!!چهار:کناردریا هزار موج ریخ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها