یک/ بالای بالای قلب من؛ آن جا که هیچ کس نایستاده است نا دست یافتنی ! میدرخشی! فقط خدای می داند ؛ تورا چطور ساخته ام ... خورشید! دو/ فردا اگر پیدایم کنند زیر پای تو؛ تنها؛ غمگین؛ پر از اشک نامه ای هستم غمبار از جدایی &, ...ادامه مطلب
یک/ برف... روی دست های من ،که نان بود می رفتم! نه اینکه نشنیده باشمت صدای پای پیر ...! می رفتم! انگار درکنار من،غروب ... درانتظار خوشه های انگور ودوستان لذت می برد... دو/ بین چشمان سیاهت هزار قصه ی تلخ گویی که نوشیدن هر قهوه ترک تلخ تر تلخ تر از دیگری ... ادامه دارد... سه/ آن زمان که ،موش ها در عشق پنیر به زبان سوسک ها ،می نویسند ...، شک می کنم ،شاید، گردو ارزان شده، یا در فریبکارانه ترین حالت عشق ،گرفتاریشان ( سوسک ها) ، لذت بخش است! چهار/ عشق را که به /تردید/ نوشتم همه / تهدید/ شدم! درانتخاب و انتصاب و اکتشاف &n, ...ادامه مطلب
یک/ به وقت بال گشودنم ... به بیکرانه پریدنم (زمین مسطح!) تمام؛ دانه به دانه چنان به اوج رفتنم که غرق مرگ بودنم! فراموش کردنم از عشق رفتنم آزاد کردنم .... همه ؛ همه برای تو باشد! درون حوض خاطرات نفس؛ نفس؛ کشیدنم برای تو؛ خاطره باشد... به وقت بال گشودنم آسمان صید کردنم! دیگر کجا؛ کجا... , ...ادامه مطلب
یک:بوسیدن دستان عشق؛ رسم قدیم نیست ....! درحال حاضر اما؛ عشق قدیم هست!.... دو: می آمدم و تو ... باور این بودی که" نیامدنی هست"! و دیگران ؛ مرا ؛ در عریانی باورم با " بابا طاهر" بدرقه می کردند! این چه دردی ست که " همه می دانند " و از دانستنش ؛ دوری می کنند! و من می دانم که نمی دانمش! سه: بوی پای تورا؛ پای "گل رز "... ریختم! آن جا که باغچه آخرین جائی بود که ؛ آمدی ... و کفش هایت ! احساس مرا ؛ له کرد! رزقرمز ؛ سیاه و صورتی ؛ روئید ... و بازهم ؛ توانستم که ...در جا به جائی طبیعی حس ها &n, ...ادامه مطلب
یک: من روی تورا بستم و از اشک نبستم!... آن خانه ی چشمی که خراب از " غم تو" شد!... دو: میان دردهای ... ملوس... تن من! خارش تو! دیوارهای خانه امان ... نقاشی ست! ورق های پوسیده دفترها ...شعر است... سنگ ه, ...ادامه مطلب
یک: فروختم دل خودرا ... وقتی که رایگان..." دنیا" بود! می خندیدی به هیچ من !... وقت فروش دلت ... نمی ترسیدی؟! دو: پوشیده ام صدای ابر را تا تو " کویر " باورم کنی ... انگار " باران " خودش قبلا " تردید زا, ...ادامه مطلب
یک: غروب ؛ روی دوست من... مانده! چون زمین؛ درحیرت چرخش خودم! دو: می روم ... از کتاب تاریخ بیرون" شاهزاده"! و توی فرانسه های قدیم در " کافه"! می پوشم لباس مردم عادی" دامن"! و می خرم روزنامه های پر تیرا, ...ادامه مطلب
یک: بود... روی شانه ی من ... نشان پیامبری! کندند مردم معتقدم! چون شما... " یکی " به " هیچ" اعتقاد نداشتید! دو: ویران تر از چشم من ... دستگاهی پیدا نیست! آباد ترین ملک جهان ... " صورت عشقم"... وای کو؟!, ...ادامه مطلب
یک: پس از دویدنم ... توی گوش دیوار !... " لیلا وار"! افتادی به خواب ... ولی دیگر..." سایه " می دیدی! دو: روی تخت ... گلبرگ های " رز" خشکیده ... از گرمای بی تنفس اتاق ! " آدم کو"؟! درخانه های رفته از ع, ...ادامه مطلب
یک:" عکس های این پست از سرکارخانم تهمینه منزوی" سرم را از دست می دادم؛ مثل قلب تو! از کجا فهمید سوم شخص غائب... تو درون مغز من ... و من ... درون قلب تو؟! دو: با پیراهن مشکی توی شب غرقم... نزدیکتر بیا , ...ادامه مطلب
یک: رود از میان داستان قلب من ... با " سکوت " گذشت ... ترسید خوانندگان ...غم غرق شدن " ماه " را زود بفهمند! دو: پیکر چشم مرا روی دستانم ... فرض می کنی ؟! چرا نگاه تو وقتی که حرف می زنم ... کف دستان من, ...ادامه مطلب
یک: درخت لوس ... که از حجم برف سر کج کرد ... تمام ریخت به روی زمین ... سپیدی خویش! دو: نمی دانم درون غم مردن ... برای تو چه سود ... که شادی مرا ... نمی توانی دید! سه: برای بردن تو سوی خوشبختی ؛ از من , ...ادامه مطلب
یک: وزش روح من ... درکویر تنهائی شما ...طوفان کرد! دیگر بودنم برای عشق شما ... مسئله نیست؟ دو: رفتیم زیر سایه ی هم... مثل دوخورشید! باور نمی کنند که... سایه ها! , ...ادامه مطلب
یک: فراموشم!درهزار توی واژه های تو ... " مثلا عشق"! یم اسم خاصم ... که میان اسامی عام... " انتظار می کشم"! دو: بوس غایب شد و " لیلی" در انتقام! از خود کتاب در آورد و نوشت :" جریمه هام"! البته مدرس منک, ...ادامه مطلب
یک: تب کلمات روی لب های من ... نسوزاند ... آن شعر ناب که نام تو بود و تنها تو .... " عشق"... دو: فریبت دادم با حقه ی زنانه ...." اشک" که بیاورمت ... ولی با مردانه ترین رفتار روی زمین نگهداشتمت... " ای, ...ادامه مطلب